شهید امیر سرافراز ارتش اسلام و سرباز صادق و فداکار دین و قرآن، نظامی مؤمن و پارسا و پرهیزکار، سپهبد علی صیاد شیرازی در خصوص عملیات مرصاد بیان میکنند:
... ساعت ۵ صبح رفتیم. همه خلبانها در پناهگاه آماده بودند. توجیهشان کردم که اوضاع در چه مرحلهای هست.
دو تا هلیکوپتر کبری و یک هلیکوپتر ۲۱۴ آماده شدند که با من برای شناسایی برویم و بعد بقیه بیایند. این دو تا کبری را داشتیم؛ خودمان توی هلیکوپتر ۲۱۴ جلو نشستیم. گفتم: همین جور سر پایین برو جلو ببینیم، این منافقان کجایند. همین طور از روی جاده میرفتیم نگاه میکردیم، مردم سرگردان را میدیدیم. ۲۵ کیلومتر که گذشتیم، رسیدیم به گردنه «چهار زبر» که الان، اسمش را گذاشتهاند «گردنه مرصاد».
یک دفعه دیدم، وضعیت غیرعادی است، با خاکریز جاده را بستهاند و یک عده پشتش دارند با تفنگ دفاع میکنند.
ملائکه و فرشتگان بودند! از کجا آمده بودند؟ کی به آنها مأموریت داده بود!؟ معلوم نبود.
هلیکوپتر داشت میرفت. یک دفعه نگاه کردم، مقابل آن طرف خاکریز، پشت سر هم تانک، خودرو و نفربر همین جور چسبیده و همه معلوم بود مربوط به منافقان است و فشار میآورند تا از این خاکریز رد بشوند.
به خلبانها گفتم: دور بزنید وگرنه ما را میزنند؛ رفتیم از توی دشت از بغل، معلوم شد که حدود ۳ تا ۴ کیلومتر طول این ستون است. به خلبان گفتم: این ها را میبینید؟ اینها دشمنند بروید شروع کنید به زدن تا بقیه هم برسند...
شهیدان حسین همدانی و علی صیاد شیرازی
- ۹۷/۰۵/۰۵