بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره
  • ۰
  • ۰


دیده‌بانی در سال ۱۳۶۴


جهنم مفهوم است

 

با سیدمحمد یوسفی هم تیمی شدیم و قرار شد در خط ام‌القصر کنار گردان حضرت علی‌اکبر -۱۵۴- باشیم و دیده‌بانی کنیم. 


وقت حرکت به محمدصبوری، مسئول توپ ۱۲۲ گفتم: «محمد، بین ما یک کلمه رمز باشد که تطبیق آتش نفهمد.»  


پرسید: «چه کلمه‌ای!؟»


گفتم: «آنجا که می‌رویم، پاتک عراق در حال شکل‌گیری است اگر گفتم که جهنم مفهوم است. بدانید که کار خیلی بیخ پیدا کرده و دشمن خیلی جلو آمده و ما سخت نیاز به حمایت آتش داریم.» 


گفت: «به روی چشم» 


احمد هدایتی و مصطفی دیوجینی کنار او بودند. تا آن روز تعداد زیادی از قبضه‌چی‌ها به شهادت رسیده بودند. 


رفتیم و به خط رسیدیم و با سیدمحمد ثبتی‌ها را درآوردیم و آتش خواستم که پاتک پیاده و زرهی دشمن شروع شد و همان شد که ما پیش‌بینی کرده بودیم و کار به جایی رسید که ناچار شدیم بگوییم: «جهنم مفهوم است» 


صبوری، آدم صبوری بود موضع توپخانه او مثل موضع دیدگاه ما زیر آتش دشمن بود. امّا هر چه مى‌خواستیم، می‌ریخت. 


آن روز پاتک دشمن نافرجام ماند و تیم بعدی دیده‌بان به جای ما آمد. وقتی به عقب برگشتیم، برای قدردانی از زحمات توپچی‌ها به موضع آنها رفتیم. تعدادی از بچه‌ها پای آتش‌بار ۱۲۲ به شهادت رسیده بودند و محمد صبوری انگشت دستش را باندپیچی کرده بود. 


قبضه‌چی‌ها می‌گفتند، وقتی شما از کُد «جهنم مفهوم است» استفاده کردید. محمد صبوری بی‌وقفه  شلیک می‌کرد که در اثنای شلیک طناب جدا شده و او ناچار می‌شود با دست، حلقه ضربه‌زن به سوزن توپ را بکشد و با لگد زدن توپ، انگشت او شکست. 


محمد صبوری نخواست از رشادت خود حرفی بزند. در جواب تشکر من و سیدمحمد گفت: «می‌دانستم که آن جلو چه خبر است، در آن شرایط یک ثانیه هم یک ثانیه بود.»


شناسنامه خاطره 

راوی: مهدی مرادیان، دیده‌بان گردان توپخانه لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 

مکان و زمان وقوع خاطره: استان بصره عراق، جاده فاو ام‌القصر، عملیات والفجر ۸، بهمن ۱۳۶۴ 

مکان و زمان بیان خاطره: همدان، باغ موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴/۰۵/۰۲


کتاب----------------------------------------------

       بچه‌های مَمّدگِره، صفحات ۲۰۵ و ۲۰۶ 


عملیات والفجر ۸

  • ۹۶/۱۱/۲۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی