بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره
  • ۰
  • ۰

دیده‌بانی در سال ۱۳۶۴ 


یا حسین


وارد شهر آزاد شده فاو شدیم. قرار بود لشگر ما -۳۲ انصارالحسین- جایگزین لشگر ۲۵ کربلا در جاده فاو - بصره شود. اولین گروه برای حضور در خط مسئولین طرح و عملیات لشگر ما یعنی؛ سیدمسعود حجازی، محمود حمیدزاده، و چند نفر دیگر بودند. طبق روال باید بچه‌های با تجربه دیده‌بان از توپخانه و ادوات برای ثبت تیر به خط می‌رفتند. 


حاتمی مسئول واحد دیده‌بانی ادوات مرا انتخاب کرد وقتی به خط فاو بصره رسیدم، دیدم حسین توکلی دیده‌بان زبده توپخانه به همراه محمد یوسفی با موتور خودشان را به آنجا رسانده‌اند.  


حاتمی و یوسفی برگشتند. من وحسین توکلی شروع به شناسایی اهداف و ثبت تیر کردیم. حسین توکلی با آتش‌بارهای توپخانه در حاشیه اروند و من با قبضه‌های ۱۲۰ و ۱۰۷ که در جزیره فاو بودند شروع به کار کردیم.  


هنوز گردان‌های پیاده ما نیامده بودند و بچه‌های خط شکن لشگر ۲۵ کربلا پشت خاکریز آزاد شده، خسته و خواب‌آلود افتاده بودند و چُرت می‌زدند. 


من پشت خاکریز بی‌تحرّک بودم امّا حسین توکلی آرام و قرار نداشت هنوز ده دقیقه نشده بود که از بالای خاکریز پایین آمده بود. که گفت: «بروم و دوباره از بالا یک دید بزنم و بیایم». خط آرام بود و فاصله‌ با خاکریز عراقی‌ها نزدیک پانصد متر.  


آفتاب سر ظهر هم به چشم‌های خسته که می‌خورد پلک‌ها هوس خواب می‌کردند. بچه‌های ۲۵ کربلا چند شب بود که نخوابیده بودند و دلخوش که آن روز لشگر تازه نفس ما جایگزین آنها می‌شود. 


حسین توکلی بالای خاکریز رفت و یک‌باره فریاد زد: «یاحسین». با صدای او تکان خوردم. حسین دوباره با صدای بلندتر فریاد زد: «یاحسین، یاحسین، عراقی‌ها، عراقی‌ها دارند می‌آیند.»


با صدای یاحسینِ حسین توکلی چرت‌ها پرید، چند نفری که خواب‌شان سبک‌تر بود از سینه خاکریز بالا رفتند. 


انبوهی از نفربرها تا ۲۰ متری ما آمده بودند و عقب‌تر از آنها چند تانک به صف ایستاده بودند. تا با رسیدن نفربرها به خط ما جلو بکشند.


نه من و نه حسین توکلی حتّی به ذهن‌مان خطور نکرد که با قبضه‌ها تماس بگیریم و تقاضای آتش کنیم. اصلاً مجال فکر کردن نبود. تا آن لحظه عراقی‌ها خیلی راحت تا نزدیک ما آمدند. بچه‌ها هر چه دم دستشان بود به طرفشان شلیک کردند. من و حسین توکلی هم، کلاش برداشتیم و به جای کار دیده‌بانی مثل نیروی پیاده شدیم. طول خاکریز پانصد متر بود و تا به خودمان آمدیم تعدادی از نفربرها به خاکزیر ما چسبیدند. پشت سر هم نارنجک پرتاب می‌کردیم. 


عراقی‌ها از نفربرها بیرون آمدند و جنگ تن به تن شد. 


چند عراقی از خاکریز بالا آمدند. من یکی از آنها را که چند متری‌ام بود، زدم و افتاد. حسین توکلی هم فرمانده عراقی‌ها را که بی‌سیم به کمر بسته بود را زد. فرمانده عراقی از ناحیه گلو و سر تیر خورد و همان جلو افتاد. حسین رفت بالای سرش و خواست فرمانده عراقی را بزند که دید مرده است. اسلحه کلاش او را زیر جنازه‌اش کشید که دستش به داغی لوله خورد و سوخت. شعله‌پوش کلاش سرخ و داغ بود. 


عراقی‌ها که عقب‌تر رفتند، دست به آرپیجی شدیم و توکلی یکی از نفربرهایشان را زد. بچه‌های لشگر ۲۵ کربلا هم با وجود این‌که تعداد زیادی شهید و مجروح دادند، امّا جانانه مقابل پاتک ایستادند و بیشتر نفربرها را زدند. چهار نفربرشان سالم پشت خاکریز ما ماند، چند نفری هم اسیر شدند. 


دو سوی خاکریز پر از جنازه شده بود، امّا خاکریز سقوط نکرد. آن روز، یاحسین، یاحسین گفتن حسین توکلی، معجزه کرد. 


شناسنامه خاطره 

راویان: امیر مرادی سپاهی مسئول تیم دیده‌بانی گردان ادوات و حسین توکلی بسیجی مسئول واحد دیده‌بانی گردان توپخانه، لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 

مکان و زمان وقوع خاطره: استان بصره، جاده فاو، بصره، ۱۳۶۴/۱۱/۲۷

مکان و زمان بیان خاطره: همدان، ستاد کنگره شهدا، ۱۳۹۳/۰۳/۲۴


کتاب----------------------------------------------

       بچه‌های مَمّدگِره، صفحات ۲۱۴ تا ۲۱۶ 


رزمندگان گردان ادوات

ایستاده از راست برادران: حمید تاجدوزیان - آزاده قهرمان عملیات کربلای ۴، شهید علی جربان، مولایی، عباس نوریان، علی حاتمی، نفر ششم ؟ و شهید محمدعلی نوروزی


نشسته از راست برادران: شهید جواد زندی، نفرات دوم و سوم ؟ و حسین توکلی جانباز عملیات کربلای ۵


  • ۹۶/۱۲/۰۳

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی