دیدهبانی در سال ۱۳۶۴
پرتقال تلخ
علی نوروزی و سیدجلیل موسوی گاهی از سر تفنن سیگار دود میکردند و سنگر دیدهبانی را بو و دود سیگار بر میداشت. قبضهچیها دستشان آمده بود که این دو دیدهبان سیگاریاند و خیلی سربهسرشان نمیگذاشتند.
امّا معاون گردان ادوات -مصطفی نساج- با آدمهای دودی میانه خوبی نداشت. نه اینکه با آنها بد خُلقی کند بلکه دوستانه میگفت: «سیگار حرمتها را میشکند و بدآموزی دارد و بقیه بچهها هوس سیگار کشیدن به سرشان میزند». لذا مثل یک پدر که بچههایش را کنترل میکند، دنبال این بود که جلو خطای بچهها را بگیرد.
سیدجلیل موسوی و علی نوروزی زرنگ کار خودشان بودند. در شبکه بیسیم بین خودشان و قبضهچیها از کُد «پرتقال تلخ» به جای سیگار استفاده میکردند. آنجا هم مصطفی دستبردار نبود. روی شبکه میآمد و به دیدهبان و قبضهچی میگفت: «این «پرتقال تلخ» چه صیغهای است!؟»
ما که سیگاری بودیم میدانستیم که آن دو میخواهند دود و دم راه بیندازند، میخندیدیم.
شناسنامه خاطره
راوی: سیدحسین حسینیفرجام، دیدهبان بسیجی گردان ادوات لشگر ۳۲ انصارالحسین علیهالسلام
مکان و زمان وقوع خاطره: استان بصره عراق، عملیات والفجر ۸، اسفند ۱۳۶۴
مکان و زمان بیان خاطره: همدان، خیابان شهدا، مغازه حسینیفرجام، ۱۳۹۴/۰۴/۱۱
کتاب------------------------------------
بچههای مَمّدگِره، صفحه ۲۲۷
شهیدان ناصر عبداللهی، محمدعلی نوروزی و محمدظاهر عباسی
و رزمندگان گردانهای ادوات و توپخانه لشگر ۳۲ انصارالحسین
جزیره مجنون بهارسال ۱۳۶۳
- ۹۶/۱۲/۰۹