بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره
  • ۰
  • ۰

یادداشت حاج میرزا محمد سُلگی

فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل علیه‌السلام لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 

در آغاز کتاب " آب هرگز نمی‌میرد "


بسم رب العباس 


رسول خدا[صلّی‌الله‌علیه‌واله‌وسلّم] در حدیثی فرمود: «ای مردم آگاه باشید که گاهی از جانب پروردگارتان رایحه‌ای به سمت شما می‌وزد پس هشیار باشید و خود را در معرض آن نسیم قرار دهید». 

باطن کربلا، حقیقت آن نسیم بود که هر رزمنده را به اندازه معرفت و سعه وجودی‌اش می‌نواخت.

از روزی که در ۶ سالگی روضه مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، ردّ این بوی خوش را گرفتم تا به زیر عَلم عباس[علیه‌السلام] رسیدم.

اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تاسیس یگان رزمی استان همدان - انصارالحسین [علیه‌السلام] - به نوکری گردان حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] منصوب شدم و تشنه آب، آب حیاتی که هنوز از مشک اباالفضل [علیه‌السلام] می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.

سالهای دفاع مقدس، ایام پر فراز [و] نشیبی بود که بوی تند باروت و طعم تلخ گازهای شیمیایی، ذائقه‌ام را عوض نکرد و عطرِ علمدارِ علقَمه را از کامم نستاند.

از سرپل ذهاب و مهران و پیرانشهر تا میمک و فاو و شلمچه، ماووت، همه جا دستان بریده حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] دستگیرمان می‌شد و راه را نشان‌مان می‌داد.

راهی که همرزمان شهیدم حاج محسن امیدی، حاج حسین کیانی، مطلب قیصری، محمدحسن ابروزن، محجوب، مولوی، ظفری، وحید سهرابی و همه فرماندهان شهید گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] با «پای توفیق» دویدند و به مقصد رسیدند و من جا ماندم.

ماندیم تا شاید راوی مظلومیت‌ها، شهامت‌ها، شجاعت‌ها، شهادت‌ها و تشنگی‌های آنان باشیم و خدا می‌داند که اگر رهبر جانباز انقلاب اسلامی، بیان خاطرات را برای جاماندگان، در حکم تکمیل امر جهادشات نمی‌دانست، تن به این تکلیف نمی‌دادم.

این اثر مرهون مصاحبه دو ساله برادران جانبازم حمید حسام و جمشید طالبی و بازخوانی و یادآوری همرزمانم در گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] و همراهی و سروری فرمانده لشگر ۳۲ انصارالحسین [علیه‌السلام] سرداران حاج حسین همدانی، حاج مهدی کیانی، حاج علی شادمانی و حاج حمید سالکی است.

این حقیر به حکم آیه کریمه «إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها» امانت درون سینه ام را صادقانه بیات کردم و گواهی می‌دهم که برادرم حمید حسام آن را با حفظ امانت و به دور از تحریف، با نثری روان و خواندنی به آیندگان سپرد.


ما تشنه یک جرعه سخاوت هستیم

مشک تو هنوز آب دارد عباس


میرزا محمد سُلگی

۲۱ رمضان ۱۴۳۵

 ۱۳۹۳/۴/۲۸

 حاج میرزا محمد سلگی

شهید زنده حاج میرزا محمد سلگی 

  • ۹۷/۰۱/۰۴

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی