جدالِ رو کم کنی _ دیدهبانی در سال ۱۳۶۶
دشمن تا روی قله «آمدین» تانک آورده بود و بچههای لشگر ۱۰ سیدالشهدا را میزد. گاهی سر لوله تانک را به سمت بچههای لشگر ما میچرخاند ضرب شستی نشان میداد و از ما تلفات میگرفت.
تانک پررویی بود و خار چشممان شده بود. یک روز علی حاتمی -مسئول واحد دیدهبانی- به دیدگاه آمد و برای زدن تانک نسخهای پیچیدیم و بعد از سه روز خاموشش کردیم.
مدتی بعد علی حاتمی دوباره به دیدگاه آمد. مسئولیت او اقتضاء میکرد که به ما سر بزند و نیازهایمان را بشنود و برود. امّا وقتی دید که دشمن روی دیدگاه آتش میریزد، ماند و گفت: «باید رویشان را کم کنیم». دیدگاه روی قله تیز و سنگی «قشن» بود. دشمن با رادار رازیت جای دیدگاه ما را پیدا کرد و یک ریز روی آن آتش میریخت. من با فاصله کمی از دیدگاهِ مادر به علی حاتمی چشم دوخته بودم که زیر این آتش محکم ایستاده بود و میخواست با آتش متقابل آنها را بترساند. تعداد توپها و خمپارههای که روی سنگر دیدگاه خورد را شمردم. ۲۲ گلوله بود که هر کدام چند نفر را تکه تکه میکرد. امّا حاتمی، خیلی بیخیال، با تطبیق آتش -عباس نوریان- و قبضهها تماس میگرفت. در کنار دادن تصحیحات، گاهی به زبان ترکی، شوخی میکرد و آتش رو کم کنی آنقدر بالا گرفت که برای دقایقی دیدگاه در میان دود و خاک گُم شد. اما صدای حاتمی از پشت بیسیم میآمد که همچنان آرام و شجاع تقاضای گلوله میکرد. تا بالاخره آتش دشمن قطع شد و حاتمی جدال رو کم کنی را برد.
شناسنامه خاطره
راوی: حسین رستمی، پاسدار وظیفه واحد دیدهبانی گردان ادوات لشگر ۳۲ انصارالحسین علیهالسلام
مکان و زمان وقوع خاطره: استان سلیمانیه عراق، جبهه ماووت، پاییز سال ۱۳۶۶
مکان و زمان بیان خاطره: همدان، باغ موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴/۰۴/۱۰
کتاب--------------------
بچههای مَمّدگِره
منطقه عملیاتی نصر ۴ و بیتالمقدس ۲
- ۹۷/۰۲/۱۱