"ای خدای بزرگ، ای آنکه نمونهی بزرگی چون حسین علیهالسلام را به جهان عرضه کردهای، ای آنکه برای اتمام حجت به کافران وجودت... سیاهیها و تباهیها را به آتش وجود حسینها روشن نمودهای، ای آنکه راه پر افتخار شهادت را، برای آخرین راه حل انسانها باز کردهای، ای خدا، ای معشوق من، ای ایدهآل آرزوهای مردم عارف، به من توفیق ده تا مثل مخلصان و شیفتگان، در راهت بسوزم و از این خاکستر مادی آزاد گردم. ای حسین علیهالسلام، من برای زنده ماندن تلاش نمیکنم و از مرگ نمیهراسم، بلکه به شهادت دل بستهام و از همه چیز دست شستهام، ولی نمیتوانم بپذیرم که ارزشهای الهی و حتی قداست انقلاب بازیچه دست سیاستمداران و تجار مادهپرست شده است.
قبول شهادت مرا آزاد کرده است، من آزادی خود را به هیچ چیز حتی به حیات خود نمیفروشم.
خدایا ابراهیم را گفتی که عزیزترین فرزندش را قربانی کند، و او اسماعیل را مهیای قربانی کرد...
هنگامی که پدر کارد را به گلوی فرزندش نزدیک میکرد، ندا آمد دست نگه دار. ابراهیم آزمایش خود را داد، ولی اسماعیل هنوز به آن درجه تکامل نرسیده بود که قربانی شود، زمان زیادی گذشت تا قربانی کاملی که عزیزترین فرزندان آدم بود، به درجه ارزش قربانی شدن رسید، و در همان راه خدا قربانی شد و او حسین بود. خدایا تو به من دستور دادی که در راه تو قربانی شوم، فوراً اجابت کردم و مشتاقانه به سوی قرارگاه عشق حرکت کردم... اما تو میخواستی که این قربانی هر چه باشکوهتر باشد، لذا دوستانم را و فرزندم را و عزیزترین کسانم را به قربانی پذیرفتی... و مرا در آتش اشتیاق منتظر گذاشتی..."
او در پیشگاه خداى بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما میتوانیم چنین هنرى داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند...
... دکتر چمران را متخطی از خط ولایت فقیه نیافتم. ایشان فرمان امام را، امر امام را، عشق به امام را از همه صبغهها و رنگهایی که در عالم سیاست و خطوط سیاسی وجود دارد مرجح میدانست و این خصوصیت دکتر چمران بود.
سرتاسر جبهه سرپلذهاب تا محور قصرشیرین را نیروهای همشهری و هماستانی من اداره میکردند. چهره بسیاری از آنها را در سپاه همدان دیده بودم و گوشم با نامهای بزرگ آنها آشنا بود. شخصیتهایی مانند محمود شهبازی، علی شادمانی، حسین همدانی، علیرضا حاجیبابائی و حبیب مظاهری، و ...
وقتی مهتاب گم شد، فصل سوم، صفحه ۹۴
از چپ: شهیدان حبیبالله مظاهری و علیرضا حاجیبابائی، و مهدی روحانی، شهیدان حسین همدانی و محمود شهبازی، و یوسف هادیپور و رضا غلامی
جبهه میانی سرپلذهاب، ۱۳۶۰
از راست: شهیدان علیرضا حاجیبابائی و حبیبالله مظاهری
هنوز کمتر از یک سال از آغاز جنگ تحمیلی نمیگذشت که به جبهه سرپلذهاب رفتم. فرماندهان جبهه میانی [شهیدان]علیرضا حاجیبابائی و حبیب مظاهری برای آموزش دیدهبانی مرا به مقر ارتش جمهوری اسلامی در نزدیکی پادگان ابوذر معرفی کردند و تا ۱۰ روز با نقشهخوانی و روش گرفتن گرا از هدف و روشهای ثبت تیر با خمپاره و توپخانه آشنا شدم و به دیدگاه قله قراویز برگشتم.
[شهیدان]محمد منوچهری و علیاکبر صفائیان تنها دیدهبانهای جبهه بودند و محمد منوچهری استاد علیاکبر صفائیان و من در کار دیدهبانی بود. آنچه را که در آموزش یاد گرفته بودم با آنچه که محمد منوچهری -مَمّدگِره- به ما میآموخت در صحنه عمل تفاوت داشت. چرا که هر چه میگفت، عملی نشان میداد.
مدت دو ماه و نیم روی دیدگاه بودم. دیدهبان در نگاه نیروهای پیاده مستقر در قله قراویز، حکم یک فرمانده تمام عیار را داشت. و مثل یک فرمانده محور از یک دیدهبان انتظار بود که مشکل مقابله با دشمن را با آتش حل کند. گاهی به پیشنهاد استاد منوچهری، به دیدگاه دیگری در دشت ذهاب میرفتم. دیدگاه روی تپه کوتاهی به نام «کوره موش» قرار داشت.
یک روز دمدمای ظهر دوربین میکشیدم. چشمم به ۲۵ عراقی افتاد که از سنگرهایشان بیرون آمدند و یک گوشه جمع شدند. اولین بار بود که این همه عراقی را یکجا میدیدم. آن زمان، توپخانه ارتش هم -به غیر از تنها خمپارهانداز سپاه- به ما آتش میداد. هدف را قبلاً ثبت تیر کرده بودم. کد آن را گفتم و اولین گلوله توپ که فرستاده شد، دقیق وسط اجتماع دشمن فرود آمد و با چشم غیر مسلح دیدم که موج انفجار چند نفرشان را از زمین کند و به اطراف پرتاب کرد.
به دیدگاه قراویز برگشتم، سرشار از شادی و شعف بودم. وقتی ماجرا را برای استادم، مَمّدگِره تعریف کردم، گفت هر بار که هدفی را زدی، این آیه را بخوان تا مغرور نشوی «و ما رمیت اذ رمیت و لکنالله رمی» یعنی: «ای پیامبر، تو نبودی که در جنگ تیر میانداختی این خدا بود که تیر میزد». این اولین درسی بود که در دیدهبانی از استادم یاد گرفتم.
شناسنامه خاطره
راوی: محمدمهدی بادامی، دیدهبان سپاهی اعزامی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان
مکان و زمان وقوع خاطره: استان کرمانشاه، جهبه عمومی سرپلذهاب، پاییز سال ۱۳۶۰
مکان و زمان بیان خاطره: همدان، باغ موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴/۰۳/۲۳
کتاب---------------------
بچههای مَمّدگِره

علمداران قراویز سرداران شهید حاج حسین همدانی، علیرضا حاجیبابائی و حبیبالله مظاهری
شهید محمدرضا منوچهری (مَمّدگِره)
تنها قبضه خمپارهانداز ۱۲۰ میلیمتری
از راست: شهید سعید دوروزی، رضا حاجیلو، محمود حمیدزاده، علیاکبر سماوات، حمید حسام و اصغر افتخاری
صوت خاطره مشق اوّل بچههای مَمّدگِره دیدهبانی در سال ۱۳۶۰
حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت فرا رسیدن عید سعید فطر با حضور در حسینیه حضرت امام خمینی سلاماللهعلیه بیاناتی داشتند که خلاصه آن به شرح ذیل میباشد. صوت کامل بیانات نیز ارائه شده است.
رژیم صهیونیستی ماندگار نیست؛ این را همهی تجربههای تاریخی بهصورت قطعی میگوید، چون این رژیم مشکل اصولی دارد.
آمریکاییها امروز خیال میکنند با ایجاد رابطهی دیپلماسی چند کشور با رژیم صهیونیستی، مشکل این رژیم حل میشود. نه! مشکل رژیم صهیونیستی، رابطه با دولتها نیست که اگر دو سه کشور قبح رابطه با رژیم صهیونیستی را شکستند، موضوع حل شود. مشکل، نامشروع بودن این رژیم است.
تشکیل رژیم صهیونیستی بر اساسی باطل صورت گرفته است. یک ملت تاریخی را از کشورش اخراج کردهاند... مگر میتوانند نقشهی فلسطین را از حافظهی جغرافیایی جهان حذف کنند؟
حالا بیایند چند کشور سستعنصر را وادار به رابطه با رژیم صهیونیستی کنند تا موضوع حل شود!
پایهی رژیم صهیونیستی، پایهای سست و غلط است و کلید حل این مسئله دست اینها نیست.
️بعضی از کشورهای منطقه که سابقهی بیشتری در ارتباط با رژیم صهیونیستی دارند، اتفاقاً مردمشان احساس تنفر بیشتری نسبت به این رژیم دارند.
مشکل اینها با انتقال سفارت هم حلشدنی نیست.
️بدون شک این رژیم که بر پایهی باطل بنا شده، به همت کشورهای اسلامی نابود خواهد شد و از بین خواهد رفت.
️مثل همهی کشورهای آزاد دنیا، مردم فلسطین -فلسطینیهای واقعی- باید مورد سؤال قرار بگیرند. باید از آنها نظرخواهی بشود. آنها باید نظام حکومتی کشور فلسطین را معین کنند. آن نظام حکومتی نسبت به دیگرانی که وارد کشورشان شدند تصمیم خواهد گرفت.
️راهحل فلسطین جز این نیست و این همان راه نابود شدن این رژیم جعلی است و این کار در آیندهی نهچندان دوری انجام خواهد شد.
️وجود دشمن مشترک معمولا مایه اتحاد میشود اما این دشمن (رژیم صهیونیستی) مایه نفاق و اختلاف و بروز رگههای خیانت در بعضی سران کشورهای اسلامی شده. وقتی این رژیم از بین برود مسلمانان وحدت خود را باز خواهند یافت.
امروز سیاست استکبار عبارت است از ایجاد شکاف و اختلاف بین ملتهای مسلمان و حتی در داخل ملتهای مسلمان و بین آحاد این ملتها. این نقشهای است که توطئهگران آمریکا و صهیونیستها برای منطقهی ما طراحی کردهاند که نشانههایش در منطقه مشاهده میشود.
️راهحل این است که ملتهای مسلمان نقطهی اصلی را که «دشمنی استکبار با جامعه و امت اسلامی» است کشف کنند و مقابل آن بایستند.
یک نقطهی اساسی دیگر هم مسئلهی رژیم صهیونیستی است.
️اساساً این رژیم را در منطقهی ما و در دل دنیای اسلام کار گذاشتهاند برای مسئلهسازی و ایجاد اختلاف در دنیای اسلام.
صوت کامل بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى
دیدار مسئولان و سفرای کشورهای اسلامی با رهبر معظم انقلاب اسلامی
مصلای حضرت امام خمینی سلاماللهعلیه در روز عید سعید فطر سال ۱۳۹۷
حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی نماز عید فطر را در مصلای حضرت امام خمینی سلاماللهعلیه اقامه نمودند.
معظمله در خطبههای پس از نماز مطالبی را فرمودند که خلاصه آن به شرح ذیل میباشد. صوت کامل بیانات نیز ارائه شده است.
️خدای متعال ماه رمضان را میدان مسابقهی بین مؤمنین قرار داده است که بهوسیلهی اطاعت خداوند به رضای الهی نزدیک بشوند. هر سال در این مسابقه بحمدالله ملت ما امتیازات بیشتری به دست میآورند.
️وقتی مقایسه میکنیم هر سال را با سالهای قبل از آن، پیشرفت در معنویت و در کارهای نیک و اعمال مقرب انسان به خدای متعال را در میان مردم بیشتر میبینیم. بنده امسال تحقیق کردم، کسب اطلاع کردم، مجالس دعا و مناجات و توسل و موعظه از همهی سالها گرمتر و گیراتر و پرجمعیتتر بوده است؛ این همان میدان مسابقه است.
️در مساجد افطاری دادن به مردم، سنتی که چند سال است بحمدالله در بین مردم معمول شده است؛ در مساجد، در خیابانها، در کوچهها، در مسیرها فرش میاندازند و افطاری ساده میدهند یا بستههای افطاری را بین مردم تقسیم میکنند... این پیشرفت در این مسابقه است
و آنگاه راهپیمایی روز قدس که حقیقتاً پدیدهی منحصربهفردی است در جمهوری اسلامی و امسال از هر سال برجستهتر بود. در آفتاب داغ و هوای گرم و بعد از شب ۲۳ ماه رمضان، چند ساعت بعد از پایان شب و پس از بیداری شب احیا آمدند به میدان. برای ما گزارش کردند که امسال در اغلب شهرهای کشور، جمعیت راهپیمایان پرشورتر و بیشتر از سالهای گذشته بود.
این ملت بیدار و آماده است؛ این ملت خسته نیست. کسانی که تبلیغ میکنند که این ملت خسته است، خودشان خستهاند، خودشان بینشاطاند؛ این را تعمیم میدهند و قیاس به نفس میکنند.
️این ملتی که بعد از یک شب احیا، با آن هیجان، با آن شور و نشاط، از همهی قشرهای مردم، زن و مرد و پیر و جوان، وارد خیابانها میشوند و آن راهپیمایی را به راه میاندازند، این ملت خسته نیست، ناامید نیست. این ملت، میدان کار را میدان مسابقه میداند و معنویت او روزبهروز بحمدالله بیشتر خواهد شد.
روز قدس امسال در میان ملتهای دیگر هم رونق و شکوفایی بیشتری داشت و گستردهتر بود. خبرهایی که از کشورهای مختلف به ما میرسید نشان میداد که ملتها در کشورهای گوناگون روز قدس را گرامی میدارند. این به معنای این است که علیرغم تبلیغات دشمنان، نزدیکی میان ملتهای مسلمان با ملت بزرگ ایران بیشتر شده است؛ جهتگیری آنها به یکدیگر نزدیکتر شده است.
️البته قدرتهای شیطانی دائم در حال توطئه و نقشه علیه ملت ایران هستند؛ چون از ایستادن، اقتدار و فکر بلند ابتکاری او برای زندگی ملی در میان ملتها نگراناند. البته این قدرتها تلاش خودشان را میکنند و انشاءالله شکست میخورند.
رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد که ۷هزار میلیارد دلار در این منطقه خرج کردیم و چیزی دستمان نیامده؛ این معنایش شکست است. آمریکا در منطقه شکست خورده است؛ شیطان بزرگ نتوانسته است با آنهمه تلاش، با آنهمه وسوسه و دمدمه به مقصود خود برسد. فقط پول را خرج کرده است.
ملت ایران باید توطئهها را بشناسد. برادران عزیز، خواهران عزیز در سراسر کشور! امروز توطئهی دشمن عبارت است از فشار اقتصادی به تودهی ملت ایران برای اینکه اینها را ناامید کنند.
همه باید در این زمینه تلاش کنند، هم دولت باید تلاش کند و هم ملت تلاش کنند؛ دولت یعنی مجموعهی دستگاههای حاکمیتی.
خوشبختانه یک مجموعهی خوبی برای رسیدگی به این امور با حضور مسئولان قوای سهگانه تشکیل شده است که این مسئلهی مهم، مسئلهی اقتصاد را دنبال کنند.
️تودهی مردم هم بایستی مسئلهی اسراف را مورد توجه قرار بدهند. آن کسانی که صاحب نقدینگی هستند، آنها را به سمت تولید هدایت بکنند. آن کسانی که دست در کار تجارت و بازرگانی با بیرون این مرزها دارند، اینها مراقبت کنند؛ جنسی را که در داخل تولید میشود وارد نکنند. همهی کارهایی که در این زمینه میتواند به حرکت اقتصادی مستقل کشور کمک کند، اینها را احصا کنند.
کسانی که عادت کردهاند به سفرهای خارجی بروند، این عادت را ترک کنند؛ البته غیر سفرهای زیارتی و حج و عتبات که مورد نظر نیست و اینقدر خرج و هزینهای هم بر دوش کشور نمیگذارد و برکاتی هم دارد؛ سفرهای خارجی تفریحی و زائد را کنار بگذارند.
نقل شده است که دولت بخشی از موانع کسبوکار را برطرف نموده که کار بسیار مناسبی است.
️مسئلهی مبارزه با فساد بهطور جدی بایستی دنبال بشود.
جوانهایی که در کارهای تولیدی فعالاند، دارند کار میکنند، تلاش میکنند، فرآوردههای مفیدی دارند، بایستی تشویق بشوند.
صوت کامل خطبههای نماز عید فطر
مراسم اقامه نماز عید فطر به امامت حضرت امام خامنهای مدظلهالعالی در مصلای حضرت امام خمینی سلاماللهعلیه در سال ۱۳۹۷
عید سعید فطر را به همهی برادران و خواهران نمازگزار و همهی ملت ایران و به همهی مسلمانان جهان و امت عظیم اسلامی تبریک عرض میکنیم. مسلمان از ماه رمضان با نورانیت خارج میشود. ماه رمضان با روزهاش، با ذکر و دعا و ثنای الهی در آن، با تلاوت قرآن، با حسنات فراوان دیگر که انسان مؤمن از آن برخوردار میشود، دل را نورانی میکند، زنگارها را از دل و جان انسان میزداید. در حقیقت از شب قدر، انسان مؤمن روزهدار، سال نوی را آغاز میکند. در شب قدر تقدیر او در دوران سال برای او از سوی کاتبان الهی نوشته میشود. انسان وارد یک سال نو، مرحلهی نو و در واقع یک حیات نو و ولادت نو میشود. در راهی به حرکت در میآید، با ذخیرهی تقوا این راه را طی میکند، در اثنای این راه هم مقاطع گوناگون برای تجدید خاطره و یادآوری مجدد برای او قرار دادهاند و روز عید فطر یکی از این مقاطع میان راه است. این روز را باید مغتنم شمرد.
این نماز روز عید فطر به یک معنا شکرانهی نعمت الهی در ماه رمضان است. شکرانهی این ولادت جدید است. در نماز عید فطر بارها به خداوند عرض میکنیم: «ادخلنی فی کلّ خیر ادخلت فیه محمّدا و آل محمّد»؛ ما را به آن بهشت مصفای ایمان و اخلاق و عمل که این برگزیدگان را در آن جا دادی، وارد کن. «و اخرجنی من کلّ سوء اخرجت منه محمّدا و آل محمّد صلواتک علیه و علیهم»؛ از آن دوزخ عمل ناشایست، اخلاق ناشایست، عقیدهی ناشایست که این بزرگواران و عزیزان عالم خلقت را از آن محفوظ و مصون نگاه داشتی، ما را خارج کن. این هدف بزرگ را برای خودمان در روز عید فطر ترسیم میکنیم، آن را از خدا طلب میکنیم و خودِ ما هم البته وظیفه داریم، تکلیف داریم که سعی کنیم، تلاش کنیم که در این صراط مستقیم بمانیم. این همان تقواست.
اللهاکبر خدا بزرگ است. من به خاطر اسلام، بلکه برای رسیدن به معبودم در این جبهه مبارزه میکنم و معتقد هستم این دنیا برای انسان یک زندان بیش نیست چنانکه شیعه از اول در برابر ستمگران همواره گفتهاند، نه به این صورت است که ما شیعهها در برابر هیچ گفته زور تحمل نمیکنیم. پای مقاومت ستمگران را خواهیم شکست و فراموش نمیکنیم که درس بزرگی از سرور آزادگان حسین علیهالسلام آموختهایم که در برابر ستمگر به پا خیز.
من میدانم که این جنگ تحمیلی پایدار نیست و خداوند وعده داده است که پیروزی از آن ماست. خدا خود شاهد است که در این جنگ تحمیلی هم از طرف خودی من زجر میبرم و هم از طرف دشمن، زیرا ما از درون با ستون پنجم در جنگ مواجه هستیم و از خارج با ابرقدرتهای شیطانی. خدایا تو را قسم میدهم به جوانان آغشته به خون که اسلام را در این لحظه از زمان یاری کن.
و اما شما مسلمانان در این موقع از زمان نشان بدهید که ما آزاده هستیم و پیرو مکتب اسلام هستیم. من شهادت را دوست دارم زیرا هر لحظه به استقبال آن میروم و با خون خودم میخواهم اسلام را یاری کنم اگر خدا این قربانی را از خانواده ما قبول کند. اما خانواده عزیزم شما را به خدا قسم میدهم بعد از مرگ من اگر مجلس عزاداری به پا کردید، خوشحال باشید و جشن بگیرید و به تمام بازماندگان بگوئید که خدا هم از ما قبول کرد.
من به هیچکس بدهکاری ندارم و از چند نفر مقداری پول میخواهم که این پولها را برای بچهها و خانوادههای بیسرپرست به مصرف رسانید و باز هم دوست دارم که با لباس و سایر وسایل از جمله پوتین در خاک بسپارید. انقلاب ما، مانند نهالی نو است که احتیاج به آب دارد و ما مسلمانان برای آبیاری آن باید خون بدهیم تا این نهال بعد از چند زمانی ثمر خود را بدهد حقیقتا شهید قلب تاریخ است زیرا با خون خود آزادی و انسانی زیستن را برای بازماندگان آموزش میدهد.
بنا به به قول شهید تاریخ دکتر شریعتی «خدایا خوب زیستن را به ما بیاموز خود بهتر مردن را خواهیم آموخت». برای من دشمن ننگ بود زیرا هم خاک عزیز ما زیر پوتین کثیف آنها بود و از همه مهمتر اینکه اسلام در این موقع از زمان در این بوته آزمایش به خطر افتاده. ای مسلمانان یاری کنید اسلام را زیرا این انقلاب ما در جهان برای تمام مستضعفین یک امید است تنها یاری دهنده این ستمدیدگان همین انقلاب مکتبی ماست که در انتظار هستند ببینید چطوری میشود.
من آرزو دارم که خداوند بزرگ عمر طولانی به امام خمینی بتشکن تاریخ عطا کند تا این انقلاب را به مقصد نهایی خودش هدایت کند و بعد امید دارم که خداوند خمینیها و طالقانیها و ابوذرهای دیگری هم خود آماده با این روش برای صدور انقلاب در ممالک مختلف جهان آماده بکنند و از تمام دوستان و عزیزان خداحافظی میکنم و شما را به خدا میسپارم.
تقی بهمنی
سرداران شهید حاج حسین همدانی و تقی بهمنی (از چپ نفرات ششم و هفتم)
علمداران قراویز شهیدان محمود شهبازی، مهدی فریدی، تقی بهمنی و محمدرضا فراهانی
تقی بهمنی، نوری بود در ظلمت و باید روزی به ملکوت اعلا میپیوست. در آخرین روزهای زندگی زمینی چندین بار همرزمان شهیدش را در خواب دیده بود، گویا زمزمهی وصالش در میان عرشیان برپا بود. سرانجام در دهم اردیبهشت ۱۳۶۰ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در جبههی غرب به شهادت رسید.
سال ۱۳۳۵ به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی تا دبیرستان را در همدان شهری که در آن متولد شده بود گذراند. دوران ابتدایی را به صورت روزانه درس خواند و پس از آن مجبور بود روزها کار کند و شبها درس بخواند. با این کار هم هزینههای تحصیل خودش را تامین میکرد و هم برای خانوادهاش کمک بزرگی بود.
مادرش میگوید یاد ندارم کسی به او گفته باشد نماز بخوان یا مسجد برو، او با علاقه و از سنین کودکی مسجد میرفت و سالها قبل از اینکه به سن تکلیف برسد نماز میخواند.
کمک به دیگران را وظیفهی خود میدانست. از کوچکی عادت داشت به مردم کمک کند. مادرش میگوید: نشد برای آوردن انگور به باغ برود و همه میوههایی را که چیده بود به منزل بیاورد، در راه بیشتر آنها را به فقرا میداد.
از نوجوانی به مبارزه بر علیه طاغوت پرداخت، او در این راه دشوار و سخت از هیچ کاری رویگردان نبود و یکی از پیشگامان مبارزات مردمی در همدان بود. وقتی انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید او از پا ننشست و فعالیتهایش را بیشتر کرد. میدانست دشمنان به راحتی دست از توطئه بر علیه مردم ایران بر نخواهند داشت. در درگیریهای پاوه و جنگ داخلی که ضد انقلاب در کردستان به راه انداخته بود شرکت کرد. او داوطلبانه به سپاه پاسداران پیوست و به مناطق درگیری با ضد انقلاب در پاوه و سنندج و مهاباد رفت.
پیشقدمی در خطرات و سختی ها را همیشه برای خود لازم میشمرد. پس از مدتی که مسئولیت گروهی از رزمندگان را در این مناطق به عهده داشت به همدان بازگشت و جنگ در جبهه فرهنگی را آغاز کرد. او این بار با استعفاء از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مبارزه با تهاجم فرهنگی بیگانه و همچنین فقرزدایی از زندگی محرومان و ستمدیدگان را انتخاب کرده بود.
با تهاجم همه جانبهی ارتش بعث عراق که به نمایندگی از دنیای ظلم و ستم آمده بود تا به خیال باطل خود انقلاب اسلامی مردم ایران را به نابودی بکشاند دوباره به عضویت سپاه درآمد و به جبههی قصر شیرین رفت و با قبول مسئولیت گروهی از رزمندگان به مقابله با تهاجم دشمن پرداخت.
با گذشت زمان و بروز خلاقیتهای بیشمار فرماندهی عملیات سپاه همدان به او محول شد اما این سمت نتوانست او را از جبههها جدا کند. او با همین سمت در خط مقدم جبهه مشغول نبرد با متجاوزان بود. اعتقاد داشت تمام حرکات و رفتار باید در راه نجات دین و شرف باشد.
مینیبوس در پناه دیواری نگه داشت و ما به سرعت پیاده و وارد ساختمان شدیم. اولین چیزی که در داخل مقر توجهمان را جلب کرد تصویر امام بود در حالیکه که میخندید. عکس امام روبهروی اتاق ما بر روی دیوار نصب شده بود. سیدعلی موسوی به محض دیدن عکس این شعر را زمزمه کرد: «به دو دیده کی توانم که رخ تو سیر بینم / دوهزار دیده خواهم که کنم ترا نظاره»
گروه اعزامی ما به سرعت و به این شکل سازماندهی شد؛ من و سماوات تکتیرانداز شدیم، خیرالله مختاری و محمدرضا خاکپور به عنوان آرپیجی زن، غلامرضا احمدی و آصف عباسی به عنوان تیربارچی، محمد شکریصفا و سیدعلی موسوی به عنوان مسئول سنگر فرماندهی، علیاکبر ورمزیار بیسیمچی و شیریان به عنوان مسئول گروه معرفی شدند.
زمان زیادی نگذشته بود که تقی بهمنی با آن چهره پر نشاط و با طراوتاش وارد اتاق شد. او فرمانده عملیات جبهه میانی سرپلذهاب بود و فرمانده عملیات سپاه همدان. پس از خوش و بشهای مرسوم همه نشستند و او شروع به تشریح وضعیت منطقه و ماموریت ما کرد. بهمنی گفت: «جاییکه که شما آمدهاید توی دل عراقیهاست، سمت راستتان دشت ذهاب است و پاسگاه مرزی بابا هادی. در حال حاضر این پاسگاه در تصرف دشمن است و فاصله زیادی با ما ندارد. ما، هم از قصرشیرین با عراق مرز مشترک داریم و هم از سرپلذهاب. عراقیها برای تصرف شهر جاده سرپلذهاب - قصرشیرین را بریده و به همین خاطر روی ارتفاع قراویز مستقر شده، بعد به سمت جنوب حرکت کرده و ارتفاعات بازیدراز را گرفتهاند.»
تقی بهمنی که خیلی با حرارت و محکم صحبت میکرد، ادامه داد: «سازماندهی نیروهای ما در منطقه به این شکل است؛ یک گروه دوازده نفره همین جا در شهر میماند، یک گروه دوازده نفره یک خط جلوتر در شهرک مهدی مستقر میشود و گروه دوازده نفره بعدی هم میروند کمین مجاهد»
حسام، حمید، سهم من از چشمان او، فصل ۲، شبهای قراویز
شهید تقی بهمنی، فرمانده فرماندهان و معلم بیهیاهو
وضعیت سه جبهه راست(ارتفاع کوره موش)، جبهه چپ(ارتفاعات بازیدراز)
و جبهه میانی سرپلذهاب(ارتفاع قراویز) در سالهای ۱۳۵۹ و ۱۳۶۰