بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره
  • ۰
  • ۰

هفته دفاع مقدس گرامی باد

 

هفته دفـاع مـقـدس گرامی باد

 

 

 

  • ۰
  • ۰

 

یا اَبَا الْحَسَنِ یا عَلِىَّ بْنَ الْحُسَیْنِ یا زَیْنَ الْعابِدینَ

یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ

یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ

وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا

یا وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ

 

اى ابا الحسن، اى على بن الحسین‏، اى زین العابدین

اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان

اى آقا و مولاى ما به تو روى آوردیم‏ و تو را واسطه قرار دادیم و به سوى خدا به تو توسّل جستیم

و تو را پیش روى حاجاتمان نهادیم

اى آبرومند نزد خدا براى ما نزد خدا شفاعت کن

 

سیدالساجدین علیه‌السلام

  • ۰
  • ۰

یا اَبا عَبْدِاللّهِ

یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الشَّهیدُ

یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ

یا سَیِّدَنا وَمَوْلینا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَى اللّهِ

وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا

وَجیهاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَاللّهِ

 

اى ابا عبد اللّه

اى حسین بن على، اى شهید

اى فرزند فرستاده خدا، اى حجّت خدا بر بندگان

اى آقا و مولاى ما به تو روى آوردیم، و تو را واسطه قرار دادیم، و به سوى خدا به تو توسّل جستیم

و تو را پیش روى حاجات‌مان نهادیم

اى آبرومند نزد خدا، براى ما نزد خدا شفاعت کن

 

  • ۰
  • ۰

در قله فداکاری

حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی:

حادثه عاشورا، در اوج قلّه فداکاری و شهادت باقی ماند و همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند.

 

اوج قله فداکاری

  • ۰
  • ۰

تاسوعای حسینی

تاسوعای حسینی بر همه حسینیان تسلیت باد 

بصیرت ابالفضل‌العبّاس علیه‌السلام

 

السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ

 

الْمُطِیعُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ

 

وَ الْحُسَیْنِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِمْ

 

بنویسید که در علقمه عباس افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد

 

عمق این مرثیه را مشک و علَم می‌دانند
داستان را همه اهل حرم می‌دانند 

 

بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب

 

داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد

 

 

 

  • ۰
  • ۰

 مهتاب و مین و من 

 

چون گل معطریم، مهتاب و مین و من
نشکفته پرپریم، مهتاب و مین و من

 

شرح جنون ما مقدور عقل نیست
یک چیز دیگریم، مهتاب و مین و من

 

سر تا به پا دل‌ایم در بارگاه عشق
باغ صنوبریم، مهتاب و مین و من

 

چون باد رد شدیم از سیم خاردار

آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من

 

شمع‌ایم و روشن است تکلیف راه ما
راز منوّریم، مهتاب و مین و من

 

میدان عاشقی، تسلیم ترس نیست
از مرگ می‌بریم، مهتاب و مین و من

 

بیگانه نیستیم، با خلق و خوی هم
با هم برادریم، مهتاب و مین و من

 

تکثیر می‌شویم در انفجار نور
آیینه پروریم، مهتاب و مین و من

 

چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من

 

بر گرد بام دوست پرواز می‌کنیم
عین کبوتریم، مهتاب و مین و من

 

بال فرشتگان بر شانه‌های ماست
از آسمان سریم، مهتاب و مین و من

 

مهتاب و مین و من، بی‌بال می‌پریم
بی‌بال می‌پریم، مهتاب و مین و من

 

در جذبه‌ی کلام، یک جمله والسلام
مجذوب رهبریم، مهتاب و مین و من

 

چون باد رد شدیم از سیم خاردار
آن سوی معبریم، مهتاب و مین و من

 

سوز بده بر سخن‌ام بر دل سوخته‌ی خواهرم
تا که بگویم سخن از تن صد چاک علی‌اکبر

 

ناله زنم یاد کنم ز لب خشک علی اصغرت
گوهر اشک‌ام شده ایثار تو، گریه کنم یاد علمدار تو

 

 ای حسـین 

 

 

 

 

شهیدان علی چیت‌سازیان و علی خوش‌لفظ

شهیدان علی چیت‌سازیان و علی خوش‌لفظ

  • ۰
  • ۰

«به امام حسین علیه‌السّلام نامه نوشتند و آن حضرت در نخستین گام، مسلم بن عقیل را به کوفه اعزام کرد. با خود اندیشید مسلم را به آن جا می‌فرستم. اگر خبر داد که اوضاع مساعد است، خود نیز راهی کوفه می‌شوم. مسلم بن عقیل به محض ورود به کوفه، به منزل بزرگان شیعه وارد شد و نامه‌ی حضرت را خواند. گروه گروه، مردم آمدند و همه اظهار ارادت کردند.


   در تاریخ آمده که گویی سی‌هزار نفر اطراف مسلم گرد آمده بودند. کاری که ابن زیاد کرد این بود که عده‌ای از خواص را وارد دسته‌های مردم کرد تا آن‌ها را بترسانند. چنان مردم را ترساندند و از گرد مسلم پراکندند که آن حضرت به وقت نماز عشا هیچ کس را همراه نداشت؛ هیچ کس


   آن‌گاه ابن زیاد به مسجد کوفه رفت و تاریخ می‌نویسد: مسجد کوفه مملو از جمعیتی شد که پشت سر ابن زیاد به نماز عشا ایستاده بودند. چرا چنین شد؟ بنده که نگاه می‌کنم، می‌بینم خواص طرفدار حق مقصرند و بعضی‌شان در نهایت بدی عمل کردند.»

 

نائب امام دیگر تنها نخواهد ماند

 

حضرت مسلم علیه‌السّلام نخستین شهید واقعه کربلا است. شهادت او کمی پیش‌تر از حادثه کربلا رخ داده است. مسلم الگوی محبت و وفا است. او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به امام حسین علیه‌السّلام دست بر نداشت و در اوج بی‌وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.

  • ۰
  • ۰

شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر

 

حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه پس از شهادت شهیدان محمدعلی رجایی رئیس‌جمهور و محمدجواد باهنر نخست‌وزیر می‌فرمایند:

«منطق ما، منطق ملت ما منطق مومنین و منطق قرآن است. انا ‌لله و ‌انا الیه ‌راجعون. با این منطق هیچ قدرتی نمی‌تواند مقابله کند. جمعیتی که، ملتی که خود را از خدا می‌دانند، همه چیز خود را از خدا می‌دانند و رفتن از اینجا را بسوی محبوب خود مطلوب خود می‌دانند با این ملت نمی‌توانند مقابله کنند. آنکه شهادت را در آغوش، همچون عزیزی می‌پذیرد آن کوردلان نمی‌توانند مقابله کنند. آنها یک اشتباه دارند و آن اینکه شناخت از اسلام و شناخت از ایمان و شناخت از ملت اسلامی ما ندارند. آنها گمان می‌کنند که با ‌ترور شخصیت‌ها و ‌ترور ‌اشخاص می‌توانند با این ملت مقابله کنند و ندیده‌اند و کور بوده‌اند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجم‌تر شد. ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرت‌های عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قرآن قیام کرده است، این ملت را با ‌ترور نمی‌شود عقب راند. آنها گمان می‌کنند که افکار مومنین و ملت بپاخاسته ما همچون افکار غرب زده‌ها و غرب است که جز به دنیا فکری نمی‌کنند، جز متاع دنیا را نمی‌بینند اینها همان‌طورند...»

۹ شهریور ۱۳۶۰

 

شهیدان رجایی و باهنر توسط جلادان روسیاه در ۸ شهریور سال ۱۳۶۰ به شهادت رسیدند.

  • ۰
  • ۰

روز چهارم گردان حضرت اباالفضل و همرزمان قدیمی‌ام از آبادان به چارزبر رسیدند.
   عطر نام و یاد حضرت اباالفضل جانم را جلا می‌داد. جوانی و شیرین‌ترین دوران زندگی‌ام با آنان گره خورده بود و اینجا اولین جبهه‌ای بود که پای همراهی با آنان را نداشتم.
   با همه خستگی و درد و زخم پا سعی کردم خودم را سرحال نشان دهم. هنگام خداحافظی به بچه‌های گردان گفتم: «شما که مقابل صدام و عدنان خیرالله کم نیاوردید. جنگیدن با یک مشت دختر و پسر منافق برایتان زنگ تفریح است.»
   گردان را حاج مهدی ظفری جلو برد. آنها عملیات تعاقب را برای ضربه زدن و انهدام آخرین نفرات منافقین انجام دادند و تعدادی اسیر گرفتند که بیشترشان زن بودند. یکی از آنها از ناحیه انگشت پا مجروح بود و ناله می‌کرد. پرسیدم: «از کجا آمده‌ای؟»
   گفت: «از آلمان»
   اسم آلمان که آمد یاد اذیت و آزار منافقین افتادم.

 

سردار جانباز حاج میرزامحمد سُلگی


   به بچه‌های بهداری گفتم زخمش را پانسمان کردند و گفت: «ما سه چهار روز پیش با شوهرم از فرانکفورت با یک پرواز به بغداد آمدیم و به سازمان پیوستیم. فکر می‌کردیم ظرف سه روز به تهران می‌رسیم.» 
   صبح روز پنجم همه بی‌سیم‌ها خبر از انهدام کامل نیروهای منافقین در تمام مسیرها می‌دادند. با یک جیپ فرماندهی و چند بی‌سیم‌چی‌ به سمت تنگه حرکت کردیم. بچه‌ها خودروهای سالم را عقب می‌آوردند و بولدوزرها، ادوات سوخته روی جاده را کنار می‌زدند. کیپ تا کیپ جنازه ریخته بود.

 

 


   هرچه جلوتر می‌رفتیم بر کثرت اجساد دختران و پسران افزوده می‌شد. منافقین پل زیر جاده آسفالت را برای تخلیه مجروحین و جمع‌آوری اجسادشان در حین نبرد انتخاب کرده بودند. بوی تعفن اجساد باد کرده و سوخته دماغ را می‌آزرد.

 


   از گردنه حسن‌آباد عبور کردیم و به شهر اسلام‌آباد رسیدیم. یکی از اقوام خود را در خیابان دیدم که در ایام حضور سه روزه منافقین در شهر با لباس مبدّل تردد می‌کرد. او را گرفته بودند، کردی بلد بود و گفته بود که دامادشان در اسلام‌آباد زندگی می‌کند.
   فامیل ما از غارت اموال مردم در روز اول حضور منافقین تعریف می‌کرد و از اعدام‌های دسته جمعی و کشتار سربازان و رزمندگان مجروح در بیمارستان شهر.
   از اسلام‌آباد به کرند و سرپل‌ذهاب رفتیم. مردم آواره کوه و بیابان شده بودند به خانه‌هایشان برمی‌گشتند. و تعدادی از منافقین در حین فرار به اسارت همین مردم درآمده بودند.

 

سُلگی، حاج میرزا محمد، آب هرگز نمی‌میرد، خدا با ما بود، صفحات ۷۲۰ و ۷۲۱

  • ۰
  • ۰

میلاد حضرت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام 

امام هفتم شیعیان مبارک باد

 

​​​​​​حضرت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام

 

 

جهان را، بیکران را، جن و انسان را دعا کردی 
زمین را، آسمان را، ابر و باران را دعا کردی 

 

تمامِ مردمِ ایران سرِ خوانِ شما هستند
که هم شیراز، هم قم، هم خراسان را دعا کردی 

 

اثر کرده دعایت در زنی آوازه‌خوان حتی 
و این یعنی تمامِ روسیاهان را دعا کردی 

 

مبادا آن که دِینی باشد از زنجیر بر دوشت
 غل و زنجیر را، دیوارِ زندان را دعا کردی 

 

به ضربِ تازیانه روزه‌ات را باز‌ می‌کردند 
تو اما قبلِ افطارت نگهبان را دعا کردی