زندگینامه سردار شهید مصیب مجیدی
معاون اطلاعات عملیات لشکر ۳۲ انصار الحسین علیهالسلام
مصیب مجیدی در نهم تیر ماه سال ۱۳۳۹ در روستای «دره مراد بیگ» از توابع شهرستان همدان و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش حاج ستار مجیدی، آسیاب داشت و با فروش آرد و کسب روزی حلال مخارج زندگی را تامین میکرد. مصیب کودک بسیار مودب و با ارادهای بود و همپای پدر کار میکرد و به مادر و اعضای خانواده نیز کمک میکرد. جو اعتقادی و مذهبی خانواده، مصیب را نیز با مکتب اهل بیت علیهمالسلام آشنا کرد و از همان کودکی در مراسمهای مذهبی و عاشورایی حضور فعال داشت و نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات بسیار حساس و کوشا بود.
سال ۱۳۴۶ وارد دبستان شد و پس از آن دوره راهنمایی را آغاز کرد. به دلیل هوش عالی و پشتکار بسیار خوب، دوره ابتدائی و راهنمایی را به عنوان دانش آموز ممتاز پشت سر گذاشت. دوران نوجوانی او همزمان شد با سالهای مبارزات انقلابی و مصیب نیز همچون دیگر جوانان و نوجوانان در مسیر انقلاب گام برداشت و به یکی از فعالان مبارز تبدیل شد. در دوران تحصیلات راهنمایی با شخصیت امام خمینی سلاماللهعلیه و نهضت الهی او بر علیه حکومت پهلوی آشنا شد و از آن لحظه به بعد هیچگاه از مبارزات و وقایع پر شور انقلاب کنار نبود.
مخالف هر نوع بیبرنامگی و بینظمی در مسیر مبارزه بود و به کار گروهی و نظاممند اعتقاد راسخ داشت. از مریدان حضرت آیتالله مدنی روحانی مبارز و انقلابی مستقر در همدان بود و خطی و مشی مبارزه و دستورات لازم را از وی میگرفت تا هم خودش بداند که باید چگونه مبارزه کند و هم با انتقال دستورات ایشان به دیگران به خصوص هم کلاسیهایش مبارزات مردمی را با یک سازماندهی مناسب و حساب شده پیش ببرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز از پا ننشست و با عضویت در گروههای جهادی و خدمتگزاری به محرومان و مستضعفان سعی کرد تا گرهای از کار مردم محروم و مستمند جامعه باز کند و در عین حال به نظام مقدس و نوپای جمهوری اسلامی ایران خدمت کند.
با شروع جنگ تحمیلی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و همراه با دوستان و دیگر پاسداران عازم جبهه شد تا فریضه الهی جهاد را انجام دهد. مصیب مجیدی در جبهه لیاقت و شجاعت زیادی از خود نشان داد. روزی که وارد جبهه شد ۲۰ سال داشت اما کارهایی که انجام داد و نظراتی که ارائه کرد او را مانند یک فرمانده آموزش دیده و با تجربه مطرح ساخت. فرماندهان لشکر ۳۲ انصارالحسین علیهالسلام که از همرزمان دورهی مبارزات انقلابی او بودند مدیریت و شجاعت او را در آن روزها دیده بودند. مسئولیتهای متعددی به وی واگذار شد و با هدایت نیروهای سپاه و بسیج ضربات خرد کنندهای را به دشمن وارد کرد.
بارها مجروح شد اما مجروحیتها خللی در عزم الهی او ایجاد نمیکرد و بعد از هر بار مجروحیت و بدون اینکه منتظر بهبودی کامل باشد دوباره راهی جبهه میشد.
بعد از تشکیل واحد اطلاعات عملیات در لشکر ۳۲ انصار الحسین علیهالسلام به سمت جانشینی این واحد منصوب شد. مسئولیت یکی از حساسترین و سختترین پستهای نظامی که در برخی عملیاتها سرنوشت هزاران جوان و رزمنده به تدابیر وی و فرماندهان و سایر نیروهای همرده مصیب بسته بود، به وی و شهید علی چیتسازیان فرمانده جوان و نام آشنای دوران دفاع مقدس واگذار شد. در این سمت در کنار شهید علی چیتسازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشکر و یار دیرین خود بسیار خوش درخشید و خدمات ارزشمندی به جای گذاشت.
با اینکه در مقام یک فرمانده بود اما با نفوذ به عمق جبهه دشمن اطلاعات کسب میکرد. اطلاعاتی که پایه و اساس پیروزیهای نیروهای ایرانی در عملیاتهای بزرگ و کوچک بود. پس از شناسایی و جمعآوری اطلاعات در هنگام عملیات نیز به یاری نیروهای رزمنده میرفت و با هدایت و فرماندهی تعدادی از نیروها به نبرد با دشمن میپرداخت.
این سردار خستگی ناپذیر و سرباز همیشه استوار سپاه اسلام و انقلاب در لشکر ۳۲ انصار الحسین علیهالسلام استان همدان، سرانجام به عهد و پیمانی که با خدای خود بسته بود وفا کرد و در بیست و ششم اسفند ۱۳۶۴ در عملیات ظفرمند والفجر ۸ در منطقه عملیاتی فاو، سر و جانش را فدای معشوق کرد و به دیدار دوست پر کشید.
شهید مصیب مجیدی، یار و رفیق روزهای سخت شهید علی چیتسازیان بود و آنقدر این دوستی عمیق و ریشهدار بود که علی چیتسازیان روزها از فراق دوست گریست. در روز تشییع جنازه معاونش در باغ بهشت همدان پشت تریبون رفت و با صدایی بغضآلود گفت: «مصیب، فرزند گلوله ها، ترکشها، خمپارهها، فرزند گرسنگیها، تشنگیها، خستگیها و مالک اشتر زمان بود»
شهیدان مصیب مجیدی و علی چیتسازیان