بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره
  • ۰
  • ۰

پیام حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ _ قسمت دوم 


هم‌اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یک‌سان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصاً آمریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت، یا پیروزی. که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است. که ان‌شاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاست‌های حاکم و ظالم جهان‌خواران، و نیز جسارت ایجاد داربست‌هایی بر محور کرامت انسانی را به همه مسلمین عطا فرماید؛ و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید.

   بعضی افراد تا قبل از حادثه تلخ و شیرین حج در سال گذشته، فلسفه اصرار جمهوری اسلامی ایران را بر راهپیمایی برائت از مشرکین به خوبی درک نکرده بودند و از خود و دیگران سوال می‌کردند که در سفر حج و در آن هوای گرم چه ضرورتی به راهپیمایی و فریاد مبارزه است؛ و اگر هم فریاد برائت از مشرکین هم سر داده شود، چه ضرری متوجه‌ استکبار می‌شود. و چه بسا افراد ساده دلی تصور می‌کردند که دنیای به اصطلاح متمدن جهان‌خواران نه تنها تاب تحمل این‌گونه مسائل سیاسی را خواهد داشت، که به مخالفان خود حتی بیش از این هم اجازه حیات و تظاهرات و راهپیمایی خواهند داد. و دلیل این مدعا اجازه راهپیمایی‌هایی است که در کشورهای به اصطلاح آزاد غرب داده می‌شود.

   ولی این مساله باید روشن باشد که آن‌گونه راهپیمایی‌ها هیچ‌گونه ضرری برای ابرقدرت‌ها و قدرت‌ها ندارد. راهپیمایی مکه و مدینه است که بسته شدن شیرهای نفت عربستان را به دنبال دارد. راهپیمای‌های برائت در مکه و مدینه است که به نابودی سرسپردگان شوروی و آمریکا ختم می‌شود. و درست به همین جهت است که با کشتار دسته جمعی زنان و مردان آزاده از آن جلوگیری می‌شود، و در پناه همین برائت از مشرکین است که حتی ساده دلان می‌فهمند که نباید سر بر آستان شوروی و آمریکا نهاد.

   ملت عزیز و دلاور ایران مطمئن باشند که حادثه مکه منشا تحولات بزرگی در جهان اسلام و زمینه مناسبی برای ریشه‌کن شدن نظام‌های فاسد کشورهای اسلامی و طرد روحانی‌نماها خواهد بود. و با این‌که بیشتر از یک‌سال از حماسه برائت از مشرکان نگذشته است، عطر خون‌های پاک شهدای عزیز ما در تمامی جهان پیچیده و اثرات آن را در اقصا نقاط عالم مشاهده می‌کنیم. حماسه مردم فلسطین یک پدیده تصادفی نیست. آیا دنیا تصور می‌کند که این حماسه را چه کسانی سروده‌اند و هم‌اکنون مردم فلسطین به چه آرمانی تکیه کرده‌اند که بی‌محابا و با دست خالی در برابر حملات وحشیانه صهیونیست‌ها مقاومت می‌کنند؟ آیا تنها آوای وطن‌گرایی است که از وجود آنان دنیایی از صلابت آفریده است؟ آیا از درخت سیاست‌بازان خود فروخته است که بر دامن فلسطین‌یان میوه استقامت و زیتون نور و امید می‌ریزد؟ اگر این چنین بود، اینها که سال‌هاست در کنار فلسطین‌یان و به نام ملت فلسطین نان خورده‌اند! شکی نیست که این آوای «الله‌اکبر» است، این همان فریاد ملت ماست که در ایران شاه را و در بیت‌المقدس غاصبین را به نومیدی کشاند. و این تحقق همان شعار برائت است که ملت فلسطین در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ایرانی خود فریاد رسای آزادی قدس را سر داد و «مرگ بر آمریکا، شوروی و اسرائیل» گفت؛ و بر همان بستر شهادتی که خون عزیزان ما بر آن ریخته شد او نیز با نثار خون و به رسم شهادت آرمید. آری، فلسطینی راه گم کرده خود را از راه برائت ما یافت. و دیدیم که در این مبارزه چطور حصارهای آهنین فرو ریخت، و چگونه خون بر شمشیر و ایمان بر کفر و فریاد بر گلوله پیروز شد؛ و چطور خواب بنی‌اسرائیل در تصرف از نیل تا فرات آشفته گشت، و دوباره کوکب درّیه فلسطین از شجره مبارکه «لا شَرقیه و لا غربیه» ما برافروخت. و امروز به همان‌گونه که فعالیت‌های وسیعی در سراسر جهان برای به سازش کشیدن ما با کفر و شرک در جریان است، برای خاموش کردن شعله‌های خشم ملت مسلمان فلسطین نیز به همان شکل ادامه دارد. و این تنها یک نمونه از پیشرفت انقلاب است. و حال آن‌که معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسر جهان رو به فزونی نهاده است و ما اینها را سرمایه‌های بالقوه انقلاب خود تلقی می‌کنیم و هم آنهایی که با مرکّب خون طومار حمایت از ما را امضا می‌کنند و با سر و جان دعوت انقلاب را لبیک می‌گویند و به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت. امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله‌بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده‌اند می‌بوسم؛ و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه‌های آزادی و کمال نثار می‌کنم. و به ملت عزیز و دلاور ایران هم عرض می‌کنم: خداوند آثار و برکات معنویت شما را به جهان صادر نموده است؛ و قلب‌ها و چشم‌مان پرفروغ شما کانون حمایت از محرومان شده است و شراره کینه انقلابی‌تان جهان‌خواران چپ و راست را به وحشت انداخته است. البته همه می‌دانیم که کشور ما در حال جنگ و انقلاب سختی‌ها و مشکلاتی را تحمل کرده و کسی مدعی آن نیست که طبقات محروم و ضعیف و کم درآمد و خصوصاً اقشار کارمند و اداری، در تنگنای مسائل اقتصادی نیستند؛ ولی آن چیزی که همه مردم ما فراتر از آن را فکر می‌کنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کرده‌اند که تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند، ولی تحمل‌ شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را هرگز نخواهند داشت. ملت شریف ایران همیشه در مقابل شدیدترین حملات تمامی جهان کفر علیه اصول انقلاب خویش مقاومت کرده است که در اینجا مجال ذکر همه آنها نیست

   آیا ملت دلاور ایران در مقابل جنایات متعدد امریکا در خلیج فارس اعم از حمایت نظامی و اطلاعاتی به عراق و حمله به سکوهای نفتی و کشتی‌ها و قایق‌ها و سرنگونی هواپیمای مسافربری مقاومت نکرده است؟ آیا ملت ایران در جنگ دیپلماسی شرق و غرب علیه خود و ایجاد بازی‌های سیاسی مجامع بین‌المللی مقاومت نکرده است؟ آیا ملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادی، تبلیغاتی، روانی و حملات ددمنشانه عراق به شهرها و موشک‌باران مناطق مسکونی و بمباران‌های مکرر شیمیایی عراق در ایران و حلبچه، مقاومت نکرده است؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرال‌ها و زراندوزی و احتکار سرمایه‌داران و حیله مقدس‌مآبان مقاومت نکرده است؟ آیا همه این حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ که اگر نبود حضور مردم، هر یک از این توطئه‌ها می‌توانست به اصول نظام ضربه بزند. که خدا را سپاس می‌گزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتی استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه‌ها را ترک نگوید.

   ملت عزیز ما که مبارزان حقیقی و راستین ارزش‌های اسلامی هستند، به خوبی دریافته‌اند که مبارزه با رفاه‌طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور می‌کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند. و آنهایی هم که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‌کنند آب در هاون می‌کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت‌طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌ای است که هرگز با هم جمع نمی‌شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب‌ها هستند. ما باید تمام‌ تلاش‌مان را بنماییم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. مسئولین نظام ایرانِ انقلابی باید بدانند که عده‌ای از خدا بی‌خبر برای از بین بردن انقلاب هر کس را که بخواهد برای فقرا و مستمندان کار کند و راه اسلام و انقلاب را بپیماید فوراً او را «کمونیست» و «التقاطی» می‌خوانند. از این اتهامات نباید ترسید. باید خدا را در نظر داشت، و تمام همّ و تلاش خود را در جهت رضایت خدا و کمک به فقرا به کار گرفت و از هیچ تهمتی نترسید. آمریکا و استکبار در تمامی زمینه‌ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها مقدس‌نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده‌ام. اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود می‌کنند. اینها با قیافه‌ای حق به جانب و طرفدار دین و ولایت همه را بی‌دین معرفی می‌کنند. باید از شرّ اینها به خدا پناه بریم. و هم‌چنین کسانی دیگر که بدون استثنا به هر چه روحانی و عالِم است حمله می‌کنند و اسلام آنها را اسلام امریکایی معرفی می‌نمایند راهی بس خطرناک را می‌پویند که خدای ناکرده به شکست اسلام ناب محمدی منتهی می‌شود. ما برای احقاق حقوق فقرا در جوامع بشری تا آخرین قطره خون دفاع خواهیم کرد.

   امروز جهان تشنه فرهنگ اسلام ناب محمدی است. و مسلمانان در یک تشکیلات بزرگ اسلامی رونق و زرق و برق کاخ‌های سفید و سرخ را از بین خواهند برد. امروز خمینی آغوش و سینه خویش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و برابر همه توپ‌ها و موشک‌های دشمنان باز کرده است و همچون همه عاشقان شهادت، برای درک شهادت روزشماری می‌کند. جنگ ما جنگ عقیده است، و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد. و ما باید در جنگ اعتقادی‌مان بسیج بزرگ سربازان اسلام را در جهان به راه اندازیم. ان‌شاءالله ملت بزرگ ایران با پشتیبانی مادی و معنوی خود از انقلاب، سختی‌های جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران می‌کند. و چه شیرینی بالاتر از این‌که ملت بزرگ ایران مثل یک صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده است. چه شیرینی بالاتر از این‌که ملت ایران سقوط ارکان و کنگره‌های نظام ستمشاهی را نظاره کرده است و شیشه حیات‌ آمریکا را در این کشور شکسته است. و چه شیرینی بالاتر از این‌که مردم عزیزمان ریشه‌های نفاق و ملی‌گرایی و التقاط را خشکانیده‌اند. و ان‌شاءاللّه شیرینی تمام ناشدنی آن را در جهان آخرت خواهند چشید. نه تنها کسانی که تا مقام شهادت و جانبازی و حضور در جبهه پیش رفته‌اند، بلکه آنهایی که در پشت جبهه با نگاه محبت‌بار و با دعای خیر خود جبهه را تقویت نموده‌اند از مقام عظیم مجاهدان و اجر بزرگ آنان بهره برده‌اند. خوشا به حال مجاهدان! خوشا به حال وارثان حسین علیه‌السلام!

   اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله‌ای نیست که بشود با پیروزی یا شکست در صحنه‌های نبرد مقایسه شود. مقام شهادت، خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است. نباید شهادت را تا این اندازه به سقوط بکشانیم که بگوییم در عوض شهادت فرزندان اسلام تنها خرمشهر و یا شهرهای دیگر آزاد شد. تمامی اینها خیالات باطل ملی‌گراهاست. ما هدف‌مان بالاتر از آن است. ملی‌گراها تصور نمودند ما هدف‌مان پیاده کردن اهداف بین‌الملل اسلامی در جهان فقر و گرسنگی است. ما می‌گوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست. و تا مبارزه هست، ما هستیم. ما بر سر شهر و مملکت با کسی دعوا نداریم. ما تصمیم داریم پرچم «لا اله الّا الله» را بر قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم. پس ای فرزندان ارتشی و سپاهی و بسیجی‌ام، و ای نیروهای مردمی، هرگز از دست دادن موضعی را با تاثر و گرفتن مکانی را با غرور و شادی بیان نکنید که اینها در برابر هدف شما به قدری ناچیزند که تمامی دنیا در مقایسه با آخرت.

   پدران و مادران و همسران و خویشاوندان شهدا، اسرا، مفقودین، و معلولین ما توجه داشته باشند که هیچ چیزی از آنچه فرزندان آنان به دست آورده‌اند کم نشده است.

   فرزندان شما در کنار پیامبر اکرم و ائمه اطهارند. پیروزی و شکست برای آنها فرقی ندارد.

   امروز روز هدایت نسل‌های آینده است. کمربندهاتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است. امروز روزی است که خدا این‌گونه خواسته است. و دیروز خدا آن‌گونه خواسته بود. و فردا ان‌شاءالله روز پیروزى جنود حق خواهد بود. ولی خواست خدا هر چه هست‌ ما در مقابل آن خاضع‌یم. و ما تابع امر خداییم؛ و به همین دلیل طالب شهادتیم. و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی‌رویم. البته برای ادای تکلیف همه ما موظفیم که کارها و مسائل مربوط به خودمان را به بهترین وجه و با درایت و دقت انجام دهیم. همه می‌دانند که ما شروع‌کننده جنگ نبوده‌ایم. ما برای حفظ موجودیت اسلام در جهان تنها از خود دفاع کرده‌ایم. و این ملت مظلوم ایران است که همواره مورد حمله جهان‌خواران بوده است؛ و استکبار از همه کمین‌گاههای سیاسی و نظامی و فرهنگی و اقتصادی خود به ما حمله کرده است. انقلاب اسلامی ما تا کنون کمین‌گاه شیطان و دام صیادان را به ملت‌ها نشان داده است. جهان‌خواران و سرمایه‌داران و وابستگان آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم. و حال آن‌که این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صدا زنیم که ای خواب رفتگان! ای غفلت‌زدگان! بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که در کنار لانه‌های گرگ منزل گرفته‌اید. برخیزید که اینجا جای خواب نیست! و نیز فریاد کشیم سریعاً قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست! آمریکا و شوروی در کمین نشسته‌اند، و تا نابودی کامل‌تان از شما دست بر نخواهند داشت. راستی اگر بسیج جهانی مسلمین تشکیل شده بود، کسی جرات این همه جسارت و شرارت را با فرزندان معنوی رسول‌الله صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم داشت؟

   امروز یکی از افتخارات بزرگ ملت ما این است که در برابر بزرگ‌ترین نمایش قدرت و آرایش ناوهای جنگی امریکا و اروپا در خلیج فارس صف آرایی نمود. و اینجانب به نظام‌های آمریکایی و اروپایی اخطار می‌کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرو نرفته‌اید، از خلیج فارس بیرون روید. و همیشه این‌گونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود؛ که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهای جنگی شما را به قعر آب‌های خلیج فارس بفرستند.

   به دولت‌ها و حکومت‌های منطقه، خصوصاً به عربستان و کویت می‌گویم که همه شما در ماجراجویی‌ها و جنایاتی که آمریکا می‌آفریند شریک جرم خواهید بود. و ما تا به حال از این‌که همه منطقه در کام آتش و خون و بی‌ثباتی کامل غوطه‌ور نشود، دست به عملی نزده‌ایم. ولی حرکات جنون‌آمیز ریگان مطمئناً حوادث غیر منتظره و عواقب خطرناکی را بر همه تحمیل می‌کند. شما اطمینان داشته باشید که در این برگ جدید بازنده‌اید.

   خودتان و کشور و مردم اسلامی را در برابر آمریکا این‌قدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.

   بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه‌های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است؛ و می‌رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد.

   نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهان‌خواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت‌ها و ارزش‌های معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی‌دارند مگر این‌که شما را از دین‌تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست‌ها و آمریکا و شوروی در تعقیب‌مان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیِ‌مان را لکه‌دار نمایند. بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه‌توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می‌دهند؛ و با دلسوزی‌های بی‌مورد و اعتراض‌های کودکانه می‌گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنی‌ها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی‌شان افتاده است! که چه خوب است این سوال پاسخ داده شود که ملت‌های جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربی‌ها و شرقی‌ها احترام و اعتبار داشته‌اند که امروز بی‌اعتبار شده‌اند!

  آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم‌السلام را با دست‌های خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهان‌خواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیره‌خوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی-اسلامی؛ بلکه ایرانی که شناسنامه‌اش را آمریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت‌الحمایگی آنان خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می‌کند. کنترل و حذف سلاح‌های مخرّب از جهان اگر با حقیقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملت‌هاست، ولی این نیز یک فریب قدیمی است. و این همان چیزی است که اخیراً از گفته‌های سران آمریکا و شوروی و نوشته‌های سیاسیون آنها آشکار گردیده است که مراودات اخیر سران شرق و غرب به خاطر مهار بیشتر جهان سوم و در حقیقت جلوگیری از نفوذ پابرهنه‌ها و محرومین در جهانِ مالکیت‌های بی‌حد و مرز سرمایه‌داران است. ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی-انسانی با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود؛ و آقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرت‌های شرق و غرب همان مظاهر بی‌محتوای دنیای مادی‌اند که در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزش‌های معنوی قابل ذکر نمی‌باشند.

   من به صراحت اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند. و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه‌طلبی و فزون‌طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است. و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب‌ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تامین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و هم‌چنین به اصول و روش‌های مبارزه علیه‌ نظام‌های کفر و شرک آشنا می‌سازد.


حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه

  • ۰
  • ۰

پیام حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه به مناسبت سالگرد کشتار خونین مکه و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ _ قسمت اول 


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

لَقَد صَدَقَ اللهُ رَسولَهُ الرُّءْیا بِالحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ المَسجِدَ الحَرامَ إِنْ‌شاءَاللهُ آمِنِینَ «۱»


   علی‌رغم گذشت یک‌سال از کشتار فجیع و بی‌رحمانه حجاج بی‌دفاع و زائران مومن و موحّد به وسیله نوکران امریکا و سفاکان آل‌سعود، هنوز شهر خدا و خلق خدا در بهت و حیرتند. آل‌سعود با کشتن میهمانان خدا و به خاک و خون کشیدن بهترین بندگان حق نه تنها حرم را، که جهان اسلام را آلوده به خون شهیدان نمود و مسلمانان و آزادگان را عزادار ساخت.

   مسلمانان جهان در سال گذشته و برای اولین بار عید قربان را با شهادت فرزندان ابراهیم علیه‌السلام که ده‌ها بار از مصاف با جهان‌خواران و اذناب آنان برگشته بودند، در مسلخ عشق و در منای رضایت حق جشن گرفتند. و بار دیگر امریکا و آل‌سعود، بر خلاف راه و رسم آزادگی، از زنان و مردان، از مادران و پدران شهید، از جانبازان بی‌پناه ما کشته‌ها گرفتند؛ و در آخرین لحظات نیز با ناجوانمردی و قساوت بر پیکر نیمه‌جان سال‌خوردگان و بر دهان تشنه و خشکیده مظلومان ما تازیانه زدند و انتقام خود را از آنان گرفتند. انتقام از چه کسانی و از چه گناهی؟ انتقام از کسانی که از خانه خویش به سوی خانه خدا و خانه مردم هجرت نموده بودند! انتقام از کسانی که سال‌ها کوله‌بار امانت و مبارزه را بر دوش کشیده بودند. انتقام از کسانی که همچون ابراهیم علیه‌السلام از بت‌شکنی برمی‌گشتند؛ شاه را شکسته بودند؛ شوروی و امریکا را شکسته بودند؛ کفر و نفاق را خرد کرده بودند. همان‌ها که پس از طی آن همه راه‌ها با فریاد: و اَذِّن فِی النَّاس بِالحَجِّ یَاْتُوکَ رِجَالًا «۲» پابرهنه و سربرهنه آمده بودند تا ابراهیم را خوشحال کنند، به میهمانی خدا آمده بودند تا با آب زمزم گرد و غبار سفر را از چهره بزدایند، و عطش خویش را در زلال مناسک حج برطرف نمایند و با توانی بیشتر مسئولیت‌پذیر گردند و در سیر و صیرورت ابدی خود نه تنها در میقات حج، که در میقات عمل نیز لباس و حجاب پیوستگی و دلبستگی به دنیا را از تن به در آورند. همان‌ها که برای نجات محرومان و بندگان خدا راحتی راحت‌طلبان را بر خود حرام، و مُحرِم به احرام شهادت شده بودند و عزم را جزم کردند تا نه تنها بنده زرخرید آمریکا و شوروی نباشند، که زیر بار هیچ‌کس جز خدا نروند. آمده بودند که دوباره به محمد صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم بگویند که از مبارزه خسته نشده‌اند و به خوبی می‌دانند که ابی‌سفیان و ابی‌لهب و ابی‌جهل برای انتقام در کمین نشسته‌اند؛ و با خود می‌گویند مگر هنوز لات و هُبَل در کعبه‌اند. آری، خطرناک‌تر از آن بت‌ها، اما در چهره و فریبی نو. آنها می‌دانند که امروز حَرَم، حَرَم است اما نه برای ناس، که برای آمریکا! و کسی که به آمریکا لبیک نگوید و به خدای کعبه رو آورد سزاوار انتقام خواهد شد. انتقام از زائرانی که همه ذرات وجود و همه حرکات و سکنات انقلاب‌شان مناسک ابراهیم را زنده کرده است؛ و حقیقتاً می‌رود تا فضای کشور و زندگی خویش را با آوای دلنشین «لَبَّیکَ، اللهُمَّ لَبَّیکَ» معطر سازد.

   آری، در منطق استکبار جهانی هر که بخواهد برائت از کفر و شرک را پیاده کند متهم به شرک خواهد شد، و «مفتی»‌ها «۳» و مفتی‌زادگان این نوادگان «بَلعَم باعورا»‌ها «۴»، به قتل و کفر او حکم خواهند داد. بالاخره در تاریخ اسلام می‌بایست آن شمشیر کفر و نفاقی که‌ در لباس دروغین احرام یزیدیان و جیره‌خواران بنی امیه علیهم لعنةالله برای نابودی و قتل بهترین فرزندان راستین پیامبر اسلام، یعنی حضرت ابی عبدالله‌الحسین علیه‌السلام و یاوران باوفای او، پنهان شده بود مجدداً از لباس همان میراث‌خواران بنی‌سفیان به درآید و گلوی پاک و مطهر یاوران حسین علیه‌السلام را در آن هوای گرم، در کربلای حجاز و در قتلگاه حَرَم، پاره کند؛ و همان اتهاماتی را که یزیدیان به فرزندان راستین اسلام زدند و آنان را «خارجی» و «ملحد» و «مشرک» و «مَهدورالدم» معرفی کردند، درست همان را به رهروان راه آنان وارد آورند؛ که ان‌شاءالله ما اندوه دل‌مان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل‌سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دل‌شان خواهیم نهاد، و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجدالحرام وارد خواهیم شد.

   اما زائران کشورها که یقیناً با کنترل و ارعاب دولت‌ها و حکومت‌هایشان به مکه سفر کرده‌اند، جای دوستان و برادران و حامیان و همسنگران واقعی خود را در میان خود خالی خواهند یافت. آل‌سعود برای پرده‌پوشی جنایات هولناک سال گذشته خود و همچنین توجیه صدٌّ عن سبیل‌الله «۵» و منع حجاج ایرانی از ورود به حج، زائران را زیر بمباران شدید تبلیغات خود قرار خواهد داد؛ و آخوندهای درباری و «مفتی»‌های خودفروخته لعنةالله علیهم در کشورهای اسلامی خصوصاً حجاز توسط رسانه‌ها و مطبوعات دست به نمایش‌ها و سخنرانی‌ها زده و عرصه را بر تفکر و تحقیق زائران درباره فهم و درک فلسفه واقعی حج و نیز پی ‌بردن به ماجرای از پیش طراحی‌شده شیطان بزرگ در قتل میهمانان خدا تنگ خواهند نمود. و مسلّم در چنین شرایطی رسالت زائران بسیار سنگین است. بزرگ‌ترین درد جوامع اسلامی این است که هنوز فلسفه واقعی بسیاری از احکام الهی را درک نکرده‌اند؛ و حج با آن همه راز و عظمتی که دارد هنوز به صورت یک عبادت خشک و یک حرکت بی‌حاصل و بی‌ثمر باقی‌مانده است.

   یکی از وظایف بزرگ مسلمانان پی ‌بردن به این واقعیت است که حج چیست و چرا برای همیشه باید بخشی از امکانات مادی و معنوی خود را برای برپایی آن صرف کنند. چیزی که تا به حال از ناحیه ناآگاهان و یا تحلیل‌گران‌ مغرض و یا جیره‌خواران به عنوان فلسفه حج ترسیم شده است این است که حج یک عبادت دسته جمعی و یک سفر زیارتی-سیاحتی است. به حج چه که چگونه باید زیست و چطور باید مبارزه کرد و با چه کیفیت در مقابل جهان سرمایه‌داری و کمونیسم ایستاد! به حج چه که حقوق مسلمانان و محرومان را از ظالمین باید ستاند! به حج چه که باید برای فشارهای روحی و جسمی مسلمانان چاره‌اندیشی نمود! به حج چه که مسلمانان باید به عنوان یک نیروی بزرگ و قدرت سوم جهان خودنمایی کنند! به حج چه که مسلمانان را علیه حکومت‌هاى وابسته بشوراند. بلکه حج همان سفر تفریحی برای دیدار از قبله و مدینه است و بس! و حال آن‌که حج برای نزدیک شدن و اتصال انسان به صاحب خانه است. و حج تنها حرکات و اعمال و لفظ‌ها نیست و با کلام و لفظ و حرکت خشک، انسان به خدا نمی‌رسد. حج کانون معارف الهی است که از آن محتوای سیاست اسلام را در تمامی زوایای زندگی باید جستجو نمود. حج پیام‌آور و ایجاد و بنای جامعه‌ای به دور از رذایل مادی و معنوی است. حج تجلی و تکرار همه صحنه‌های عشق‌آفرین زندگی یک انسان و یک جامعه متکامل در دنیاست. و مناسک حج مناسک زندگی است. و از آنجا که جامعه امت اسلامی، از هر نژاد و ملیتی، باید ابراهیمی شود تا به خیل امت محمد صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم پیوند خورد و یکی گردد و یدِ واحده شود، حج تنظیم و تمرین و تشکل این زندگی توحیدی است. حج عرصه نمایش و آیینه سنجش استعدادها و توان مادی و معنوی مسلمانان است. حج بِسان قرآن است که همه از آن بهره‌مند می‌شوند، ولی اندیشمندان و غواصان و درد آشنایان امت اسلامی اگر دل به دریای معارف آن بزنند و از نزدیک شدن و فرو رفتن در احکام و سیاست‌های اجتماعی آن نترسند، از صدف این دریا گوهرهای هدایت و رشد و حکمت و آزادگی را بیشتر صید خواهند نمود و از زلال حکمت و معرفت آن تا ابد سیراب خواهند گشت. ولی چه باید کرد و این غم بزرگ را به‌ کجا باید برد که حج بسان قرآن مهجور گردیده است. و به همان اندازه‌ای که آن کتابِ زندگی و کمال و جمال در حجاب‌های خود ساخته ما پنهان شده است و این گنجینه اسرارِ آفرینش در دل خروارها خاک کج‌فکریهای ما دفن و پنهان گردیده است و زبان انس و هدایت و زندگی و فلسفه زندگی‌ساز او به زبان وحشت و مرگ و قبر تنزل کرده است، حج نیز به همان سرنوشت گرفتار گشته است، سرنوشتی که میلیون‌ها مسلمان هر سال به مکه می‌روند و پا جای پای پیامبر و ابراهیم و اسماعیل و هاجر می‌گذارند، ولی هیچ‌کس نیست که از خود بپرسد ابراهیم و محمد علیهم‌السلام که بودند و چه کردند؛ هدف‌شان چه بود؛ از ما چه خواسته‌اند؟ گویی به تنها چیزی که فکر نمی‌شود به همین است. مسلّم حجِ بی‌روح و بی‌تحرک و قیام، حج بی‌برائت، حج بی‌وحدت، و حجی که از آن هدم کفر و شرک بر نیاید، حج نیست. خلاصه، همه مسلمانان باید در تجدید حیات حج و قرآن کریم و بازگرداندن این دو به صحنه‌های زندگی‌شان کوشش کنند؛ و محققان متعهد اسلام با ارائه تفسیرهای صحیح و واقعی از فلسفه حج همه بافته‌ها و تافته‌های خرافاتی علمای درباری را به دریا بریزند.

   اما آنچه زائران عزیز باید بدانند اینکه امریکا و آل‌سعود حادثه مکه را یک مبارزه فرقه‌ای و نزاع قدرت میان شیعه و سنی ترسیم نموده؛ و ایران و رهبران آن را به عنوان کسانی که هوس رسیدن به یک امپراتوری بزرگ را در سر می‌پرورانند معرفی می‌کنند تا بسیاری از کسانی که از مسیر حوادث سیاسی جهان اسلام و نقشه‌های شوم جهان‌خواران بی‌خبرند تصور کنند که فریاد برائت ما از مشرکین و مبارزه ما برای کسب آزادی ملت‌ها در مسیر کسب قدرت سیاسی‌مان و گسترش قلمرو جغرافیای حکومت اسلامی است. البته برای ما و همه اندیشمندان و محققانی که از نیات پلید تشکیلات آل‌سعود باخبرند جای تعجب نیست که به ایران و حکومتی که از بدو پیروزی تا به حال فریاد وحدت مسلمین را سر داده است و در همه حوادث جهانِ اسلام خود را شریک غم و شادی مسلمانان می‌داند تهمت افتراق و جدایی مسلمانان را بزنند؛ و یا بالاتر از زائرانی را که به عشق زیارت مرقد پیامبر و حرم امن الهی به حجاز رفته‌اند به لشکرکشی و تشکل برای تصرف‌ کعبه و آتش زدن حرم خدا و تخریب مدینه پیامبر متهم نمایند! و دلیل و مدرک این کار را حضور پاسداران و نظامیان و مسئولین کشورمان در مراسم حج ذکر کنند! آری، در منطق آل‌سعود نظامی و پاسدار کشور اسلامی باید با حج بیگانه باشد؛ و این‌گونه سفرها برای مسئولین کشوری و لشکری تعجب‌آور و توطئه‌انگیز می‌شود. از نظر استکبار، مسئولین کشورهای اسلامی باید به فرنگ بروند، آنها را به حج چه کار! دست نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم آمریکا را به حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و آمریکا و اسرائیل را به حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس احرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!

   واقعیت این است که دوَل استکباری شرق و غرب و خصوصاً آمریکا و شوروی، عملًا جهان را به دو بخش آزاد و قرنطینه سیاسی تقسیم کرده‌اند. در بخش آزاد جهان، این ابرقدرت‌ها هستند که هیچ مرز و حد و قانونی نمی‌شناسند و تجاوز به منافع دیگران و استعمار و استثمار و بردگی ملت‌ها را امری ضروری و کاملًا توجیه شده و منطقی و منطبق با همه اصول و موازین خود ساخته و بین‌المللی می‌دانند. اما در بخش قرنطینه سیاسی که متاسفانه اکثر ملل ضعیف عالَم و خصوصاً مسلمانان در آن محصور و زندانی شده‌اند، هیچ حق حیات و اظهار نظری وجود ندارد؛ همه قوانین و مقررات و فرمول‌ها همان قوانین دیکته شده و دلخواه نظام‌های دست نشاندگان و در برگیرنده منافع مستکبران خواهد بود. و متاسفانه اکثر عوامل اجرایی این بخش همان حاکمان تحمیل شده یا پیروان خطوط کلی استکبارند که حتی فریاد زدن از درد را نیز در درون این حصارها و زنجیرها جرم و گناهی نابخشودنی می‌دانند. و منافع جهان‌خواران ایجاب می‌کند که هیچ‌کس حق گفتن کلمه‌ای که بوی تضعیف آنان را بدهد یا خواب راحت آنان را آشفته کند ندارد. و از آنجا که مسلمانان جهان به علت فشار و حبس و اعدام، قدرت بیان مصیبت‌هایی را که حاکمان کشورشان بر آنها تحمیل کرده‌اند را ندارند، باید بتوانند در حرم امن الهی مصایب و دردهایشان را با کمال آزادی بیان کنند تا سایر مسلمانان برای رهایی آنان چاره‌ای بیندیشند. لذا ما بر این مطلب پافشاری و اصرار می‌کنیم که مسلمانان، حداقل در خانه خدا و حرم امن الهی، خود را از تمامی قید و بندهای ظالمان آزاد ببینند و در یک مانور بزرگ از چیزی که از آن متنفرند اعلام برائت کنند و از هر وسیله‌ای برای رهایی خود استفاده نمایند.

   حکومت آل‌سعود مسئولیت کنترل زائران خانه خدا را به عهده گرفته است. و اینجاست که با اطمینان می‌گوییم که حادثه مکه جدای از سیاست اصولی جهان‌خواران در قلع و قمع مسلمانان آزاده نیست. ما با اعلام برائت از مشرکین تصمیم بر آزادیِ انرژی متراکم جهان اسلام داشته و داریم. و به یاری خداوند بزرگ و با دست فرزندان قرآن روزی این کار صورت خواهد گرفت. و ان‌شاءاللّه روزی همه مسلمانان و دردمندان علیه ظالمین جهان فریاد زنند و اثبات کنند که ابرقدرت‌ها و نوکران و جیره‌خواران‌شان از منفورترین موجودات جهان هستند.

   کشتار زائران خانه خدا توطئه‌ای برای حفظ سیاست‌های استکبار و جلوگیری از نفوذ اسلام ناب محمدی صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم است. و کارنامه سیاه و ننگین حاکمان بی‌درد کشورهای اسلامی حکایت از افزودن درد و مصیبت بر پیکر نیمه‌جان اسلام و مسلمین دارد.

   پیامبر اسلام نیازی به مساجد اشرافی و مناره‌های تزئیناتی ندارد. پیامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پیروان خود بوده است که متاسفانه با سیاست‌های غلط حاکمان دست نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. مگر مسلمانان جهان فاجعه قتل عام صدها عالم و هزاران زن و مرد فرقه‌های مسلمین را در طول حیات ننگین آل‌سعود و نیز جنایت قتل عام زائران خانه خدا را فراموش می‌کنند؟ مگر مسلمانان نمی‌بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون‌های فتنه و جاسوسی مبدل شده‌اند، که از یک طرف اسلام اشرافیت، اسلام ابوسفیان، اسلام ملّاهای کثیف درباری، اسلام مقدس‌نماهای بی‌شعور حوزه‌های علمی و دانشگاهی، اسلام ذلت و نکبت، اسلام پول و زور، اسلام فریب و سازش و اسارت، اسلام حاکمیت سرمایه و سرمایه‌داران بر مظلومین و پابرهنه‌ها، و در یک کلمه «اسلام امریکایی» را ترویج می‌کنند؛ و از طرف دیگر، سر بر آستان سرور خویش، آمریکای جهان‌خوار می‌گذارند. مسلمانان نمی‌دانند این درد را به کجا ببرند که آل‌سعود و «خادم‌الحرمین» به اسرائیل اطمینان می‌دهد که ما اسلحه خودمان را علیه شما به کار نمی‌بریم! و برای اثبات حرف خود با ایران قطع رابطه می‌کنند. واقعاً چقدر باید رابطه سران کشورهای اسلامی با صهیونیست‌ها گرم و صمیمی شود تا در کنفرانس سران کشورهای اسلامی مبارزه صوری و ظاهری هم با اسرائیل از دستور کار آنان و جلسات آنان خارج شود. اگر اینها یک جو غیرت و حمیت اسلامی و عربی داشتند، حاضر به یک چنین معامله کثیف سیاسی و خودفروشی و وطن فروشی نمی‌شدند.

   آیا این حرکات برای جهان اسلام شرم‌آور نیست؟ و تماشاچی شدن گناه و جرم نمی‌باشد؟ آیا از مسلمانان کسی نیست تا بپاخیزد و این همه ننگ و عار را تحمل نکند؟

   راستی ما باید بنشینیم تا سران کشورهای اسلامی احساسات یک میلیارد مسلمان را نادیده بگیرند و صحه بر آن همه فجایع صهیونیست‌ها بگذارند، و دوباره مصر و امثال آن را به صحنه بیاورند؟ حال، مسلمانان باور می‌کنند که زائران ایرانی برای اشغال خانه خدا و حرم پیامبر قیام کرده‌اند و می‌خواستند کعبه را دزدیده به قم ببرند! اگر مسلمانان جهان باور کرده‌اند که سران آنها دشمنان واقعی آمریکا و شوروی و اسرائیل هستند، تبلیغات آنان هم در مورد ما را باور می‌کنند.

   البته ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین‌الملل اسلامی‌مان بارها اعلام نموده‌ایم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهان‌خواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم. ما درصدد خشکانیدن ریشه‌های فاسد صهیونیزم، سرمایه‌داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‌ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظام‌هایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‌اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول‌الله صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم را در جهان استکبار ترویج نماییم. و دیر یا زود ملت‌های دربند شاهد آن خواهند بود. ما با تمام وجود از گسترش باج‌خواهی و مصونیت کارگزاران آمریکایی، حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد، جلوگیری می‌کنیم. ان‌شاءالله ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به همه عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین اندازد، صدای سازش با آمریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود. و از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ آمریکا و شوروی را به صدا درآوریم.

   مسلمانان جهان و محرومین سراسر گیتی از این برزخ بی‌انتهایی که انقلاب اسلامی ما برای همه جهان‌خواران آفریده است احساس غرور و آزادی کنند؛ و آوای آزادی و آزادگی را در حیات و سرنوشت خویش سر دهند و بر زخم‌های خود مرهم گذارند؛ که دوران بن‌بست و ناامیدی و تنفس در منطقه کفر به سر آمده است، و گلستان ملت‌ها رخ نموده است. و امیدوارم همه مسلمانان شکوفه‌های آزادی و نسیم عطر بهاری و طراوت گل‌های محبت و عشق و چشمه‌سارِ زلال جوشش اراده خویش را نظاره کنند. همه باید از مرداب و باتلاق و سکوت و سکونی که کارگزاران سیاست آمریکا و شوروی بر آن تخم مرگ و اسارت پاشیده‌اند به درآییم و به سوی دریایی که زمزم از آن جوشیده است روانه شویم؛ و پرده کعبه و حرم خدا را که به دست نامحرمان نجس آمریکا و آمریکازاده‌ها آلوده شده است با اشک چشم خویش شستشو دهیم.

   مسلمانان تمامی کشورهای جهان، از آنجا که شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده‌اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه کنید؛ و از وجود جوانان پر شور و شهادت‌طلبی که حاضرند خطوط جبهه کفر را بشکنند استفاده نمایید. به فکر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلکه به فکر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید؛ که عزت و حیات در سایه مبارزه است. و اولین گام در مبارزه اراده است. و پس از آن، تصمیم بر این‌که سیادت کفر و شرک جهانی، خصوصاً امریکا را بر خود حرام کنید. ما در مکه باشیم یا نباشیم دل و روح‌مان با ابراهیم و در مکه است. دروازه‌های مدینه‌الرسول را به روی ما ببندند یا بگشایند، رشته محبت‌مان با پیامبر هرگز پاره و سست‌ نمی‌شود. به سوی کعبه نماز می‌گزاریم و به سوی کعبه می‌میریم. و خدا را سپاس می‌گزاریم که در میثاق‌مان با خدای کعبه پایدار مانده‌ایم و پایه‌های برائت از مشرکین را با خون هزاران هزار شهید از عزیزان‌مان بنیان نهاده‌ایم. و منتظر هم نمانده‌ایم که حاکمان بی‌شخصیت بعض کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از حرکت ما پشتیبانی کنند. ما مظلومین همیشه تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمی‌داریم.

   جمهوری اسلامی ایران از مسلمانان آزاده جهان که علی‌رغم اختناق سیاسی حاکم بر آنها با ترتیب کنفرانس‌ها و مصاحبه‌ها و سخنرانی‌ها پرده از اسرار جنایت‌بار آمریکا و آل‌سعود برداشتند و مظلومیت ما را به دنیا نشان دادند تشکر می‌نماید. مسلمانان باید بدانند تا زمانی که تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود، همیشه منافع بیگانگان بر منافع آنان مقدّم می‌شود؛ و هر روز شیطان بزرگ یا شوروی به بهانه حفظ منافع خود حادثه‌ای را به وجود می‌آورند. 

   راستی اگر مسلمانان مسائل خود را به صورت جدی با جهان‌خواران حل نکنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند، آسوده خواهند بود؟ هم‌اکنون اگر آمریکا یک کشور اسلامی را به بهانه حفظ منافع خویش با خاک یک‌سان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرت‌ها و خصوصاً آمریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت، یا پیروزی. که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است. که ان‌شاءالله خداوند قدرت شکستن چهارچوب سیاست‌های حاکم و ظالم جهان‌خواران، و نیز جسارت ایجاد داربست‌هایی بر محور کرامت انسانی را به همه مسلمین عطا فرماید؛ و همه را از افول ذلت به صعود عزت و شوکت همراهی نماید.

_______________________________________


۱- سوره فتح، آیه ۲۷:« هر آینه خداوند حقیقت خواب رسولش را آشکار ساخت که حتما شما( مومنین) به خواست خدا، با دل ایمن وارد مسجدالحرام خواهید شد».


۲- بخشی از آیه ۲۷ سوره حج:« و مردم را به انجام مناسک حج ندا ده تا پیاده و سواره از دورترین نقاط به سوی تو گرد آیند»


۳- فتوا دهندگان‏


۴- از علمای بنی اسرائیل که در حق حضرت موسی بدی کرد و به مخالفت او برخاست.


۵- بخشی از آیه ۲۱۷ سوره بقره:« بازداشتن مردم از راه خدا».


حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه

  • ۰
  • ۰

روز دخـــتـــر گرامی باد


حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها در سال ۱۷۳ هجری در مدینه دیده به جهان گشود و در خانه‌ای بزرگ شد که پدری چون امام کاظم علیه‌السّلام و برادری چون حضرت رضا علیه‌السّلام در آن می‌زیست.

   نام مادر آن حضرت را «خیزران»، یا «نجمه» یا «اروی» گفته‌اند که بانویی لایق و پاک و با ایمان بود و چون حضرت رضا علیه‌السّلام را به دنیا آورد، به لقب «طاهره» آراسته شد.

   حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها در دامان ایمان و پاکی رشد کرد و در چشمه عفاف و عصمت و علم و حکمت به طهارت روح و جان رسید. نسب و تبارش؛ نبوی، فاطمی و علوی بود. جدّ او از طرف مادر از نسل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام و از طرف پدر از نسل امام حسین علیه‌السّلام بود. از این رو در زیارت‌نامه‌اش خطاب به او گفته می‌شود: «السلام علیکِ یا بنتَ الحسنِ و الحسین».

   عبادت و ادب، شاخ و برگ روییده بر آن «سرو پاک دامنی» بود. ویژگی‌های روحی و خصایص فردی و خُلق و خوی والایش سبب شده بود که او را کریمه خاندان رسالت بنامند و با این لقب در زبان عالمان و فقیهان شیعه از او یاد می‌شود. لقبی که از میان بانوان اهل بیت تنها مخصوص او بود.

   لقب‌های دیگر او هر کدام گویای فضایل اوست؛ همچون: «محدّثه»، «عابده»، «مِقدامه» و «معصومه». این القاب پاک، یادآور حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها هم شرافت و نجابت را از آن بانو به ارث برده است.


حرم حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله‌علیها

  • ۰
  • ۰


پرچم‌شان افتاد _ دیده‌بانی در سال ۱۳۶۱

 

زمستان سال ۱۳۶۰، مسئول اطلاعات عملیات جبهه میانی سرپل‌ذهاب شدم. چون با کار دیده‌بانی آشنا بودم گشت که می‌رفتیم از پهلو و گاهی پشت، از خمپاره تقاضای آتش می‌کردیم و مواضع دشمن را می‌زدیم. 

   اواخر سال پیش از آغاز عملیات بزرگ فتح‌المبین در جنوب بنا به پیشنهاد مسئول عملیات جبهه سرپل‌ذهاب -محسن حاج‌بابا- قرار شد که در سه محور؛ راست _ ارتفاع کوره موش، محورمیانی _ ارتفاع قراویز و جاده سرپل‌ذهاب - قصرشیرین، و محور چپ تا ارتفاع بازی‌دراز یک هدف انتخاب شود و در یک تک هماهنگ از سه جبهه انهدام نیرو صورت گیرد و همزمان آتش توپخانه و تانک‌های خودی مواضع دشمن را برای پوشش تک زیر آتش بگیرند. 

   من برای جبهه میانی سرپل‌ذهاب تپه‌ای را در حد فاصل جاده تا رودخانه الوند در حاشیه روستای جگر محمدعلی پیشنهاد دادم و با بچه‌های اطلاعات، ده، دوازده گشت و شناسایی از این ارتفاع انجام دادیم و زمان اجرای تک از طرف مسئول هماهنگی سه جبهه روز ششم یا هفتم فروردین ۶۱ اعلام گردید. 

   دو، سه روز مانده به زمان مقرر، یک شب آقای مرندی مسئول اطلاعات عملیات پادگان ابوذر به محور ما آمد و گفت: «برادر مظاهری، ما در محور چپ زیر ارتفاع بازی‌دراز شیاری پیدا کردیم که اگر از آنجا محور خودتان را یک‌بار دیگر دید بزنید، به یافته‌ای جدیدی می‌رسید.»

   همان شب در قالب یک گروه ۵ نفره با آقای مرندی راهی محور چپ و شیار زیر بازی‌دراز شدیم. از پشت تپه مجاور روستا دیدیم که عراقی‌ها محوطه‌ای ساخته‌اند و تور والیبال بسته و انگار که به پیک‌نیک آمده‌اند. و مطمئن که هیچ چشم نامحرمی آنها را نمی‌بیند. و یا در یکی از شهرهای امن عراق اردوی تفریحی به پا کرده‌اند. 

   دیدن این صحنه آتش‌ام زد. و صحنه دیگری دیدم که ۴۵ نفر برای مراسم اهتراز پرچم به صف شده‌اند تا شامگاه را درست مثل صبحگاه پادگان اجرا کنند. بی‌سیم را روشن کردم، مرندی گفت: «چکار می‌کنی؟»

   گفتم: «نباید بگذاریم که این پرچم در خاک ما به اهتراز دربیاید، باید شامگاه زهرمارشان شود.»

   مرندی گفت: «با این کار کُل عملیات لو می‌رود.»

   گفتم: «مگر هدف انهدام نیرو نیست، چه جایی بهتر از اینجا»

   بالاخره پذیرفت که سریع آتش بریزیم و برگردیم. چهار قبضه خمپاره ۱۲۰ و ۸۱ میلیمتری در شهرک المهدی داشتیم و به نسبت سال ۵۹ دستمان از لحاظ قبضه و مهمات بازتر شده بود. 

   مسئولین قبضه یوسف رحمانی‌اصل و ناصر عبداللهی بودند. مختصات هدف را دادم و گفتم: «فقط سریع کار کنید ما باید قبل از تاریکی برگردیم». و تأکید کردم که: «ثانیه هم برای ما مهم است».


شهیدان عبداللهی و عباسی

سردار شهید ناصر عبداللهی، رزمنده چهارم


   هنوز شامگاه به پایان نرسیده بود که اولین گلوله «در راه» شد انتهای صف شامگاه خورد. بلافاصله گفتم: «آتش به اختیار». ظرف چند دقیقه، پانزده خمپاره داخل محوطه شامگاه فرود آمد و نیمی از آن ۴۴ نفر، لت و پار شدند و آمبولانس‌ها آمدند. ما هم برگشتیم، دو روز بعد روی همان تپه عملیات کردیم و مجید رستمی به شهادت رسید. 


شناسنامه خاطره 

راوی: جعفر مظاهری، دیده‌بان مسئول محور جبهه میانی سرپل‌ذهاب از سپاه استان همدان 

مکان و زمان وقوع خاطره: استان کرمانشاه، محور میانی جبهه سرپل‌ذهاب، فروردین ۱۳۶۱ 

مکان و زمان بیان خاطره: همدان، بنیاد حفظ آثار ۱۳۹۴/۰۴/۰۹


کتاب--------------------

       بچه‌های مَمّدگِره

سردار محمدجعفر مظاهری

سردار محمدجعفر مظاهری 

  • ۰
  • ۰


دیده‌بانی در سال ۱۳۶۱


با تغییر موازنه جنگ در زمین و فتوحات پیاپی رزمندگان و گسترش سازمان رزم سپاه، گردان پیاده کوهستانی انصارالحسین[علیه‌السلام] در نیمه دوم ۱۳۶۱ در قصرشیرین، تشکیل شد و اگر چه پدر دیده‌بانی -مَمّدگِره- در این جبهه به شهادت رسید ولی دیده‌بان‌های بسیجی تربیت شده او به دیده‌بان‌های سپاهی افزوده شدند. عدد دیده‌بان‌ها در دو جبهه قصرشیرین و مهران به ده نفر رسید و اولین قبضه توپ ۱۰۵ میلی‌متری به چند قبضه خمپاره‌انداز قبلی برای پشتیبانی آتش اضافه شد.


بچه‌های مَمّدگِره، حمید حسام 


تک درخت خرما

شهیدان سیدعلی‌اصغر صائمین و محمدرضا منوچهری 


  • ۰
  • ۰

بچه‌های مَمّدگِره _ بخش دوم مقدمه 


از «دیده‌بانی» که پس از هر عملیات در بازگشت از خط مقدم، کوله‌پشتی‌اش را در دستانش می‌چرخاند و به شوخی فاتحانه می‌گفت: «ما مرد جنگیم، ما بر می‌گردم». یا «دلاورمرد دیده‌بانی» که علیرغم حضور در بیش از ده عملیات سخت و نفس‌گیر هرگز مجروح نشد. تا جایی‌که پس از بازگشت از آخرین مرحله عملیات بیت‌المقدس ۲، هم‌رزمانش به شوخی لباسش را به عنوان تبرّک «تکه تکه» کردند.


دیده‌بان‌ها

نورخدا ساکی - دیده‌بان فاتح، نفر دوم از چپ


دیده‌بان‌ها

امیر مرادی - دلاورمرد دیده‌بانی، نفر دوم از راست


   از دیده‌بانی که بر بالای دکل ۲۰ متری دیده‌بانی فاو مورد اصابت «گلوله‌های زمانی» دشمن قرار گرفت و تن مجروحش از بالای دکل به زمین سقوط کرد تا دیده‌بانانی که در ماووت طی ۲۴ ساعت ۲ بار سنگرشان مورد هدف دشمن قرار گرفت و ویران شد. و یا دیده‌بانانی که با نفوذ به عمق مواضع دشمن، به عنوان «دیده‌بان نفوذی» با هدایت آتش بر سر دشمن موجب عقب‌نشینی آنان از بخشی از ارتفاعات ماووت شدند.


   از «روستازاده دلیری» که نقشه منطقه جنگی و اهداف آتش را در عملیات جزیره مجنون پشت قوطی سیگار «اُشنو»اش کشید و رفت و یا دیگر روستازاده «سیمان‌کار»ى که وقتی در «دیدگاه» دوربین را در دستان پینه بسته و زخمش می‌گرفت و تا اولین دود از آتش «سیگار»اش بلند می‌شد، روز سیاه «بعثی‌ها» شروع شده بود،  و این روزها نیز در «آمرلی» و «جرف الصخر» و «جلولا» و «سعدیه» و «حلب»، روزگار «تکفیری‌های عراقی و سوریه» را سیاه کرده است تا دانشجویان برتر رشته‌های معماری،  الکترونیک، برق و پزشکی که با صفا و صمیمیت در کنار رزمندگان هم از علم خود برای بالا بردن توان رزم نیروهای خودی استفاده می‌کردند و هم از باورهای رزمندگان برای بالا بردن توان اعتقادی خود بهره جستند.

مرحوم تقی گودرزی

مرحوم تقی گودرزی  - روستازاده دلیر


دیده‌بان‌ها

حاج علی حاتمی - روستازاده سیمان‌کار، نفر دوم ایستاده از چپ


   از بسیجیانی که پای ثابت دیده‌بانی بودند و با هر عملیاتی به جبهه می‌آمدند تا سرباز وظیفه‌هایی که با پایان خدمت سربازی نیز همچنان در کنار دیده‌بانان می‌ماندند و در عملیات‌ها «شهید»، «اسیر» و «مجروح» می‌شدند.


   از نوحه‌خوانی‌های «مداحان دیده‌بان» که آتش عشق به «معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین» را در جان دیده‌بانان فروزان‌تر می‌کردند تا مراسم «جشن پتو» که غافلگیرانه بر سر افراد فرود می‌آمدند و از دوستان تازه واردشان تا می‌خورد پذیرایی می‌کردند.


   از دیده‌بانی که بدون اطلاع پدرش به جبهه آمده بود و هنگامی که قامت پدر را در ابتدای «سر بالایی» جاده «اردوگاه شهید شکری‌پور» دید با نگاه مضطرب و چهره رنگ پریده‌اش تمنّای کمک از دوستانش برای ماندن در جبهه می‌کرد تا دیده‌بانی که وقتی شهید شد در میان کوله‌پشتی‌اش، نامه‌های متعدد خانواده‌اش خطاب به مسئول دیده‌بانی را که خواستار باز گرداندن وی بودند - او بدون اطلاع مسئولش این نامه‌ها را از تعاون گردان تحویل می‌گرفت - پیدا شد.


نامه بی‌جواب

شهید علی‌رضا نادری فرزند شهید، نفر ایستاده راست

شهید حسین کشانی، نفر نشسته چپ


   از «پدر و استاد دیده‌بانی استان همدان» که سرش را خالصانه و بی‌ریا در سرپل‌ذهاب تقدیم «محضر دوست» نمود و یا فرمانده مخلص و صادق دیده‌بانی که «حنجره ذاکرش» در فاو آماج هدف دشمن شد. تا فرمانده فعال و پر تلاش دیده‌بانی که فقط ترکش خمپاره در شلمچه توانست او را آرام کند و اکنون ۳۰ سال است که «ویلچر»ش دیدگاهش شده و تن رنجورش همچون خورشید پر فروغ،  گرمابخش محفل دیده‌بانان در این «زمانه سرد فراموشی‌ها و بی‌مهری‌ها» است.


مَمّدگِره

شهید محمدرضا منوچهری - مَمّدگِره

پدر و استاد دیده‌بانی استان همدان 


جانباز حسین توکلی

 حسین توکلی - فرمانده فعال و پرتلاش، جانباز عملیات کربلای ۵ 


   از لحظات سخت مشاهده «حمله تانک‌های دشمن در پَد مرکزی جزیره مجنون و شهادت رزمندگان» از بالای دکل جزیره مجنون در بامداد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵، تا لحظات شوق برانگیز مشاهده «شکست تهاجم احمقانه منافقین» از بالای ارتفاع تنگه چارزبر کرمانشاه در بامداد ۵ مرداد ۱۳۶۷ در عملیات مرصاد، و همگی از درون دوربین دیده‌بانی ثبت می‌شد.


   در یک جمله می‌توان گفت: «دیده‌بانان شهید، جانباز، آزاده، رزمنده»، قطره‌ای از اقیانوس بی‌کران تربیت یافتگان مکتب اسلام و معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین تحت رهبری امام خمینی سلام‌الله‌علیه در دوران جهاد مقدس ملت بزرگ ایران می‌باشند، که بازماندگان آنان این روزها با ذکر خاطرات دوران مقدس، بارها این جمله «پدر پیرشان» را تکرار می‌کنند «خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور جان و سر باختند!  بدا به حال من که هنوز مانده‌ام» و در هجران وصال دوستانش همنوا با امام‌شان نغمه سر می‌دهند؛

با گُل‌رخان بگویید ما را به خود پذیرند

از عاشقان بی‌دل همواره دست گیرند


حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه


خادم دیده‌بان‌های گردان ادوات 

لشگر ۳۲ انصارالحسین[علیه‌السلام] استان همدان 

عباس نوریان - مهرماه ۱۳۹۵


کتاب--------------------

       بچه‌های مَمّدگِره 

کتاب بچه‌های مَمّدگِره

  • ۰
  • ۰

حضرت امام صادق علیه‌السّلام مرد مبارزه بود.


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی می‌فرمایند: «امام صادق علیه‌السّلام در اواخر دوران بنی‌امیه، شبکه‌ی تبلیغاتی وسیعی را که کار آن، اشاعه‌ی امامت آل‌علی علیهم‌السلام و تبیین درست مسأله‌ی امامت بود، رهبری می‌کرد.»

  ۵۸/۳/۲۱

حضرت امام صادق علیه‌السّلام

شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام تسلیت باد 


  • ۰
  • ۰

بچه‌های مَمّدگِره _ بخش اول مقدمه 


چند روز پیش همرزم و برادرم حمید حسام از من خواست چند خطی را به عنوان مقدمه بنویسم. ابتدا خواستم از مهارت و تخصص دیده‌بانان بنویسم دیدم اینان همان جوانانی بودند که بدون کمترین و شاید هیچگونه اطلاع و تخصص نظامی به فرمان «پیر و مرادشان» خمینی کبیر سلام‌الله‌علیه بنا به وظیفه به جبهه‌های جنگ رفتند و در جنگ با توکل به خداوند و توسل به معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین آموختند، تجربه کردند، آبدیده شدند و پیروزی را برای «امام و امتشان» به ارمغان آوردند.


حمید حسام و عباس نوریان

   حاج عباس نوریان و حاج حمید حسام


   تا آمدم از نقش برجسته‌شان در هدایت «موثر و دقیق» آتش سلاح‌های دوربُرد رزمندگان اسلام بر روی دشمن بنویسم دیدم نمی‌توان از نقش برجسته‌تر تلاش‌ها و از جان گذشتگی‌های «خدمه‌های توپ‌ها و خمپاره‌ها» نگفت. 


قبضه‌چی‌


   خواستم از شجاعت مثال‌زدنی «دیده‌بانان» در هنگام سخت رزم و خصوصاً زیر بارش شدید آتش سنگین دشمن بر روی «سنگرهای دیدگاه» و یا «دکل‌های دیده‌بانی» بگویم دیدم شرمنده شجاعت «دوشکاچی‌ها» و «خدمه‌های توپ مستقیم‌زن ۱۰۶» می‌مانم.


دوشکاچی‌


شهی پرویز اسماعیلی عزت


   خواستم از خطرات دیده‌بانی بالای دکل‌های ۲۰ متری در دشت‌های مسطح جنوب که به عنوان یک هدف شاخص تا کیلومترها قابل دید و شناسایی بود بگویم اما چهره غبار گرفته رانندگان ماشین‌آلات راه‌سازی واحد مهندسی رزمی که زیر «دید» مستقیم و «آتش» دشمن برای رزمندگان جاده و خاکریز و پناهگاه احداث می‌کردند مرا به سکوت وا داشت.


دکل دیده‌بانی

دکل دیده‌بانی 

جاده سیدالشهدا

ماشین‌آلات راه‌سازی واحد مهندسی رزمی 


   خواستم از نامشان بگویم دیدم آنان به فرموده رهبر بزرگ‌شان امام خمینی سلام‌الله‌علیه «نام و نشان در گمنامی و بی‌نشانی گرفته‌اند». و رهرو «مکتب شاهدان و شهید گمنامی‌اند که پیروانش بر گلدسته‌های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده‌اند». هر چه خواستم از «ویژگی‌های منحصر به‌فرد» دیده‌بانان بگویم دیدم آنان مانند سایر رزمندگان اسلام تنها «ویژگی» خود را عشق به «معصومین سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین» و «سربازی امام خمینی سلام‌الله‌علیه» می‌دانند. 


پیام حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه به مناسبت فتح خرمشهر


   اما به هر حال حضور در بین «دیده‌بانان» همچون سایر رزمندگان دوران دفاع مقدس نیز یادآور نکات قابل توجهی است.


بسیجی دیده‌بانی که نیامده «سیم‌اش وصل شد» و در اوّلین روز حضورش در «دیدگاه» سراسمیه به لقاالله پیوست. دانش‌آموز بسیجی که وقتی برای انجام مأموریت دیده‌بانی در عملیات کربلای ۴ به گردان پیاده معرفی شد با رجوع به قرآن این آیات مشاهده شد «یَا أَیُّها الَّذینَ آمَنوُ استَعِینوُا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ إنَّ اللهَ مَعَ الصَّابِرینَ. وَلَا تَقوُلُوا لِمَن یُقتَلُ فی سَبیل اللّهِ أمْواتُ بَل أحیَاء وَلَکِن لا تَشعُرونَ. وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءِ مِّنَ الخَوف وَالجُوع وَ نَقصٍ مِّنَ الأمَوَال وَالأنفُسِ وَالثَمَرَاتِ و َبَشَّرِ الصَابِرین. الَّذِینَ إِذا أصَابَتهُم مُّصِیبَة قَالُوا إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَیه رَاجِعون» (سوره مبارکه بقره آیات ۱۵۳ تا ۱۵۶) و در عملیات کربلای ۴ قبل از رسیدن نیروها به آن سوی اروند رود در قایقش آسمانی شد.


شهید فرهاد ترک - دیده‌بان عملیات کربلای ۴

شهید فرهاد ترک - دانش‌آموز بسیجی 


   جانباز و فرزند شهیدی که علیرغم «نان‌آوری» برای خانواده پر جمعیت‌اش با اصرار زیاد در عملیات بیت‌المقدس ۲ در آزادسازی شهر مأووت عراق شرکت کرد و  به خیل عظیم  شهداء پیوست. جانبازی که علیرغم مجروحیت شدید دستش در همان عملیات حضور یافت و در حالی که به سختی دوربین را به دستش می‌گرفت به شهادت رسید. دیده‌بان مداحی که پس از مجروح شدن در «سنگر کمین» جزیره مجنون، هنگام انتقال به بیمارستان صحرایی، قایقش مورد هدف آتش‌باری دشمن قرار گرفت و با شهادت سکاندار قایق، وزش باد و جریان آب قایق‌اش را به سوی دشمن برد و پس از ۲ روز تن مجروحش را از بین نیزارها به عقب باز گرداندند و اکنون شبانه روز با همدم ۳۰ ساله‌اش «درد مزمن»، نجوا می‌کند و «درد مزمن» حتی اجازه نداد که از خاطرات آن روزها برای‌مان بگوید.


مادران چشم انتظار

شهید علی‌رضا نادری فرزند شهید

و برادر حاج عباس نوریان 


شهیدان حمید قمری و علی خوش‌لفظ و جانباز مهدی همدانی

شهید حمید قمری دیده‌بان جانباز، جانباز شهید علی خوش‌لفظ و مهدی همدانی دیده‌بان مداح و جانباز سنگرکمین جزیره مجنون 

 

   سرباز وظیفه‌ای که پس از پایان خدمت سربازی در واحد دیده‌بانی ماند و خط‌شکن کربلای ۴ شد و در آن سوی اروندرود هنگامی که پس از یک ساعت هدایت آتش بر روی دشمن، وقتی عراقی‌ها به ۱۰ متری‌اش رسیده بودند پشت بی‌سیم ضمن «خداحافظی و طلب حلالیت» تقاضای آتش‌باری بر روی موقعیت خودش را کرد و تا پایان جنگ به عنوان «شهید مفقودالاثر» شناخته می‌شد. امّا به یک‌باره در میان آزادگان سرافراز به وطن بازگشت. و یا دیده‌بانی که پس از گذراندن خدمت سربازی در ارتش، مجدداً به جبهه آمد و در کنار بسیجیان دیده‌بان، بی‌سر به محضر مولایش حسین علیه‌السلام شرف‌یاب شد.

دیده‌بان حمید تاج‌دوزیان

دکتر حمید تاج‌دوزیان - دیده‌بان قهرمان کربلای ۴، نفر دوم 


حسین رضایی دیده‌بان شهید بی‌سر عملیات کربلای ۵

حسین رضایی - سرباز ارتش و شهید بی‌سر، نفر دوم 

  • ۰
  • ۰

امروز ۱۴ تیرماه سالروز ربوده شدن چهار دیپلمات ایرانی به نام‌های احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی، تقی رستگارمقدم و کاظم اخوان توسط مزدوران رژیم صهیونیستی است.


   سردار حاج احمد متوسلیان با فعالیت آگاهی بخشی در دوران سربازی بر علیه رژیم منحوس پهلوی و ادامه مبارزات اسلامی گرفتار کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک می‌شود. پس از ۱۴ ماه گرفتاری در زندان پهلوی و تحمل شکنجه با اوج گرفتن موج انقلاب اسلامی آزاد می‌شود. حاج احمد در تظاهرات و راهپیمایی‌ها نقش مهمی ایفا می‌کند. 

   حاج احمد پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با خودنمایی ضدانقلابیون راهی کردستان شده و آزادسازی شهرهای بوکان، بانه، سنندج و مریوان را رقم می‌زند. 

   حاج احمد با درخشش در پناه تعالیم الهی مامور تشکیل تیپ حضرت محمد رسول‌الله صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم شده و در اولین عملیات مهم بیت‌المقدس به همراه سایر فاتحان، خرمشهر قهرمان را با اذن خداوند متعال آزاد می‌کند. 

   حاج احمد متوسلیان در عصر روز آزادی خرمشهر طی سخنان کوتاهی خطاب به دریادلان بسیجی در برابر مسجد جامع خرمشهر چنین گفت: «همه عزیزان ما که تا امروز در خونشان غوطه‌ور شده و به شهادت رسیده‌اند برای حفظ اسلام عزیز بوده است. هرچند داغ فراق‌شان جگر ما را سوزاند اما خدا را شکر که بالاخره توانستیم امروز با آزادی خرمشهر قلب امام‌مان را شاد کنیم.»


   سردار سروقامت اسلامی پس از آزادسازی خرمشهر عازم لبنان شده و با لغو ماموریت در بازگشت به میهن اسلامی جهت تهیه گزارش از اوضاع بیروت با مزدوران رژیم صهیونیستی مواجه و در ۱۴ تیرماه ۱۳۶۱ اسیر می‌شود. 

به امید آزادی حاج احمد متوسلیان




معجزه تکبیر الله‌اکبر 




مــا منتظریـم 

  • ۰
  • ۰

سانجو _ دیده‌بانی در سال ۱۳۶۰ 

 

به سرپل‌ذهاب رفتم و قرار شد پای قبضه خمپاره ۱۲۰، آموزش را با کار توأمان یاد بگیرم. قبل از من شهید حمید زرلقی با خمپاره مستقر در شهرک المهدی کار می‌کرد. من که رسیدم تازه شهید شده بود، می‌گفتند: ترکش سرش را جدا کرد. 

   شب اول کنار خمپاره خوابیده بودم که یک ساعت به صبح مانده، رحمانی‌اصل و ناصر عبداللهی بیدارم کردند و گفتند: «دیده‌بان آتش می‌خواهد پاشو»

   هیچ چیز از خمپاره نمی‌دانستم. ساده‌ترین کار این بود که گلوله‌های ۲۰ کیلویی را از جعبه درآورم و ماسوره آنها را بکشم و پای قبضه، آماده شلیک به ردیف بچینم. 

   صدای دیده‌بان -ممدگره- از بی‌سیم، حکایت از حمله شبانه عراق از سمت ارتفاعی به نام «کوره موش» داشت.  دیده‌بان تک و تنها بود و چند روزی از شهادت کمکی او -علی‌اکبر صفائیان- می‌گذشت. در عین آرامش از عبداللهی و رحمانی می‌خواست که بی‌درنگ شلیک کنند. 

   از یک ساعت به طلوع آفتاب خمپاره آوردم و مسئولین قبضه شلیک کردند. دیگر گوش‌هایم نمی‌شنید. خورشید از شرق، گوشه‌ای از آسمان را سفید کرده بود و نماز داشت قضا می‌شد. رفتم وضو بگیرم که عبداللهی گفت: «اگر دیر بجنبیم، عراقی‌ها «کوره موش» را می‌گیرند، تیمم کن و نماز بخوان». او و رحمانی هم تیمم کردند و پای قبضه، در حالی‌که دیگری شلیک می‌کرد به نوبت با پوتین نماز خواندند.

   آن نماز در آن شرایط اضطراری در اولین حضورم پای خمپاره نمازی بود که یقین داشتم که خداوند بیش از تمام نمازهای دیگرم، بر آن مهر قبولی زده است. 

   آن روز تا ساعت ۸ صبح برای ممدگره خمپاره فرستادم. لوله خمپاره داغ شده بود و دستم را می‌سوزاند. خدا خواست قبل از ترکیدن لوله، ممدگره پایان مأموریت را از طریق بی‌سیم اعلام کند. 

   او با آتش دقیق، چند صد گلوله را روی دشمن ریخته بود و تلفات سنگینی به آنها وارد کرده بود. امّا وقتی مسئولین قبضه نتیجه کار را خواستند، گفت: «سانجو گرفتند، و دماغ‌شان سوخت.»


شناسنامه خاطره 

راوی: احمد صابری، خدمه خمپاره، اعزامی از سپاه همدان 

مکان و زمان وقوع خاطره: استان کرمانشاه، منطقه عمومی سرپل‌ذهاب، پاییز ۱۳۶۰ 

مکان و زمان بیان خاطره: همدان، باغ موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴/۰۵/۰۱


کتاب--------------------

       بچه‌های مَمّدگِره

جبهه غرب

جبهه غــرب کشور


شهید ناصر عبداللهی

رزمنده سروقامت شهید ناصر عبداللهی

فرمانده گردان‌های ادوات و توپخانه لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 


مَمّدگِره

شهید محمدرضا منوچهری