بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

۳۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تک درخت خرما _ دیده‌بانی در سال ۱۳۶۰


جنگ یک ساله نشده بود که در مرداد ماه سال ۱۳۶۰ بعد از عضویت در سپاه به سرپل‌ذهاب اعزام شدم. 

   آن روزها، روزهای غربت جبهه بود. نیروی چندانی نبود و حفظ و نگهداری یک جبهه مثل محور میانی سرپل‌ذهاب، با چند گروه پانزده نفره بود که نوبتی از سرپل‌ذهاب به زیر دامنه قله قراویز می‌رفتند و پس از دو شب سنگرنشینی غریبانه در رویارویی با یک تیپ عراقی با گروه پانزده نفره بعدی تعویض می‌شدند. 

   آن جبهه با آن گستردگی تنها یک دیده‌بان داشت، محمد[رضا] منوچهری که بچه‌های همدان به خاطر اینکه خوب و دقیق گرای عراقی‌ها را به قبضه‌های خمپاره‌ها و توپخانه می‌داد «مَمّدگِره» صدایش می‌کردند. 

   شاگردی «مَمّدگِره» توفیقی بود که شامل حال هر کسی نمی‌شد. کار دیده‌بانی تخصص و آموزش و شجاعت همراه با حوصله و صبر می‌خواست و همه اینها بدون اخلاص در عمل و توکل و سپردن کار به خدا پشیزی نمی‌ارزید. و مَمّدگِره همه اینها را داشت و خدا روزی من کرد که شاگرد او باشم. 

   آموزش ۱۵ روزه‌ای در پادگان ابوذر سرپل‌ذهاب دیده بودم ولی آنچه که مَمّدگِره یادم داد، چیزی فراتر از جزوه‌های آموزشی و تئوری‌های دیده‌بانی بود. 

   پس از مدتی عراق از ارتفاعات مشرف به سرپل‌ذهاب عقب‌نشینی کرد و خط به آن سوی شهر ویران شده قصرشیرین رسید. و باز ممّدگِره استاد بود و من و چند نفر دیگر شاگردِ او. 

   ممّدگِره، همه جور قبضه با ما کار می‌کرد از آتش‌بارهای سنگین و دوربرد توپخانه ۱۳۰ و ۱۵۵ میلی‌متری ارتش تا قبضه‌های خمپاره ۱۲۰ و ۸۱ میلی‌متری بچه‌های سپاه که مسئول موضعش احمد صابری بود. 

   چند روزی گذشت و مَمّدگِره برای مدتی عقب رفت تا بر گردد. کار دست من افتاد، دلهره داشتم و تازه‌کار بودم و مرددّ که از کدام هدف، کار دیده‌بانی را شروع کنم. تک درخت خرمایی در حدّ فاصل ما و عراقی‌ها بود. که البتّه فاصله آن به عراقی‌ها نزدیکتر بود. فصل هم فصل رسیدن خرما بود و عراقی‌های شکمو و متجاوز، می‌آمدند و از خرماها می‌چیدند و می‌رفتند و این کار هر روزشان بود. من از این همه پررویی و جسارت که روز روشن بیایند و گله گله مقابل چشمان ما از درخت بالا بروند و خرما بچینند، آشفته شدم و قصد کردم که خرما، زهرمارشان شود.

   زدن درخت خرما و ثبت تیر روی آن به دلیل نزدیکی با آتش‌بارهای سنگین توپ و حتی خمپاره ۱۲۰ میلی‌متری کار نتیجه‌بخشی نبود. به نظرم رسید که خمپاره ۶۰ میلی‌متری قابل حمل و جابه‌جایی است و می‌تواند نقطه‌زنی کند. و از همه مهمتر خودم می‌توانستم هم دیده‌بان باشم و هم قبضه‌چی. 

   در سنگر دیده‌بانی دو قبضه خمپاره ۶۰ داشتیم با مهمات زیاد که یادگار مَمّدگِره بود. آن روزها تا عراقی‌ها بیایند با دقت چند گلوله خمپاره زدم تا بالاخره توانستم آخرین گلوله را پای درخت خرما ثبت کنم. 

   حالا لوله و گلوله و من، منتظر بودیم که گله عراقی‌های شکمو برسند که رسیدند. هشت نفر بودند که خیلی بی‌خیال، انگار که به تفریح می‌روند، از تپه به سمت تک درخت خرما، سرازیر شدند. منتظر ماندم دو نفرشان از درخت بالا رفتند و بقیه پای درخت، خرماها را جمع می‌کردند. ضامن همه گلوله‌ها را کشیدم و بسم‌الله‌ گفتم و همزمان با هر دو قبضه شلیک کردم. تا ده، پانزده، خمپاره از دهانه لوله‌ها خارج شد و عیش‌شان را به هم زد. خمپاره‌ها منفجر می‌شدند و عراقی‌ها می‌افتادند. 

   شش نفر پای درخت هیچ‌کدام سالم نماندند و آن دو نفر بالای درخت جرأت نمی‌کردند که از درخت پایین بیایند و قید کمک به دوستان زخمی را زده بودند و خیالشان راحت بود که ترکش از کف زمین به بالای درخت نمی‌رسد. امّا من دست‌بردار نبودم. باید با این دو نفر هم مثل بقیه تسویه حساب می‌کردم. دوربین کشیدم و کنار تک درخت تپه کوچکی را که به ارتفاع نخل، قد کشیده بود، دیدم. دستگیره یکی از قبضه‌ها را کمی به طرف چپ چرخاندم و سه، چهار گلوله ... شلیک کردم. انفجار خمپاره روی تپه کوچک، دو عراقی ترسو را از ترکش بی‌نصیب نگذاشت و آن دو هم کله پا شدند. 


شناسنامه خاطره 

راوی: جلال یونسی، دیده‌بان، کادر رسمی سپاه پاسداران انقالب اسلامی همدان 

مکان و زمان وقوع خاطره: استان کرمانشاه، محور جاده قصرشیرین به خسروی، مردادماه ۱۳۶۰ 

مکان و زمان بیان خاطره: استان همدان، باغ موزه دفاع مقدس ۱۳۹۳/۰۲/۰۸


کتاب--------------------

       بچه‌های مَمّدگِره


تک درخت خرما

شهیدان سیدعلی‌اصغر صائمین و محمدرضا منوچهری 

قصرشیرین سال ۱۳۶۱


صوت خاطره تک درخت خرما 

  • ۰
  • ۰

روز قــــــدس

روز قـــــدس


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی 


فلسطین به توفیق الهی و به اذن‌الله تعالی از دست دشمنان خلاص خواهد شد؛ بیت‌المقدس پایتخت فلسطین است و آمریکا و بزرگ‌تر از آمریکا و کوچک‌تر از آمریکا و اذناب آمریکا، در قبال حقیقت و سنّت الهی در مورد فلسطین هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.

۱۳۹۷/۰۲/۲۷

روز قدس


حضور مردم در صحنه بسیار مهم است. روز قدس نزدیک است؛ روز جمعه، روز قدس است؛ دنیا حضور مردم را در روز قدس خواهد دید. به توفیق الهی، این روز قدس با وجود اینکه مردم روزه هستند و هوا گرم است -با دهان روزه مثل همه‌ی روزهای قدس دیگر- از روزهای قدس سال‌های گذشته، قوی‌تر و پُرشورتر برگزار خواهد شد.

۱۳۹۷/۰۳/۱۴


روز قدس

  • ۰
  • ۰

خــداحافظ ای کوفه ای شهر غم

که در کــــام مــن ریختی زهر غم

بیا ای فروغ شهادت بیا

نجات علی ای شهادت بیا

که شام علی گشته دیگر سحر

به شامم کسی آفتابی نداد

سلام علی را جوابی نداد

خدایا ز کارم گره وا شده

خدایا دلم تنگ زهرا شده

که امشب روم نزد پیغمبر

خداحافظ ای کوچه‌های خموش

نیاید دگـــر نان و خرما به دوش

خــــــداحافظ ای سجده‌گاه علی

که مانده نگاهت به راه علی 

خداحافظ ای ماجـــرای فدک

خداحافظ ای نـــان خشک و نمک

خداحافظ ای خشم لب دوخته

خداحافظ ای خانه سوخته

خداحافظ ای کوچه‌ی پر ز دود

خداحافظ ای باغ یاس کبود 

خداحافظ ای انتظار عجل

خداحافظ ای زانوی در بغل 

دگر اشک و آهم ندارد سحر

خداحافظ ای پور من ای حسن

که سهم تو شد خون دل‌های من

خداحافظـی کرده‌ام با همه

که چشم انتظارم بود فاطمه

غم و دردم آخر به پایان رسید 

به زهرا بگو این مهمان رسید

بیا حق ز حق ناسپاسان بگیر

علی از علی ناشناسان بگیر

خداحافظ ای سنگ‌زن‌های بام

خداحافظ ای سرشکن‌های شام

خداحافظ ای نخل‌ها چاه‌ها

دگر نشنوید از علی آه‌ها

که شام علی گشته دیگر سحر

که امشب رود نزد پیغمـــــــبر



  • ۰
  • ۰

و ابنَ ثارِه

و ابـــــنَ ثـــــارِه 


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی می‌فرمایند:

ایّام شهادت مولای متّقیان است که این بزرگوار بزرگ‌ترین شهید در تاریخ اسلام بلکه در تاریخ بشر است.

   همچنان‌که نسبت به حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام -سیّدالشّهدا- تعبیر «ثارالله» به کار رفته است، یعنی کسی که خون‌بهای او خدا است -معنای ثارالله این است؛ عظمت خون‌بهای او به‌قدری است که جز خود خدای متعال هیچ چیز نمی‌تواند خون‌بهای این عزیزان باشد- عین همین تعبیر درباره‌ی امیرالمؤمنین است؛ چون شما می‌گویید: یا ثارَ اللهِ وَ ابنَ ثارِه؛ «وَ ابنَ ثارِه» یعنی امیرالمؤمنین هم در همین رتبه‌ی عظمت از لحاظ خون‌بها است.

   عظمت این شهید بزرگوار، شهید در محراب، شهید در راه حق، شهید قاطعیّت، شهید استقامت، از این تعبیرات کاملاً آشکار است.

۱۳۹۵/۰۴/۰۵


  • ۰
  • ۰

سالروز شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام 

حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی در پایان خطبه نمازجمعه تاریخ ۱۳۸۳/۰۸/۱۵ می‌فرمایند: 
امروز، روز شهادت امیرالمؤمنین است. من می‌خواهم یک جمله هم ذکر مصیبت کنم. «صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین». خوشا به‌ حال کسانی‌که امروز در نجف و در کنار مرقد امیرالمؤمنین هستند و می‌توانند به آن قبر مطهر و پاک از نزدیک سلام کنند. ما هم از دور بار دیگر عرض می‌کنیم: «السّلام علیک یا امیرالمؤمنین، السّلام علیک یا امام المتقین، السّلام علیک یا سیّد الوصیین». بعد از آن‌که در سحر روز نوزدهم آن فاجعه‌ی کبری اتفاق افتاد، صدای هاتف غیبی همه‌جا را گرفت: «تهدمت واللَّه ارکان الهدی». مردم کوفه و به تدریج بعضی شهرهای دیگری که آن روز ممکن بود به آنها خبر برسد، در حال اضطراب دایمی بودند. امیرالمؤمنین در کوفه خیلی محبوب بود؛ علی را دوست می‌داشتند. زن و مرد، کوچک و بزرگ، بخصوص بعضی اصحاب نزدیک امیرالمؤمنین خیلی مضطرب بودند. مثل دیروز عصری، روز قبل از شهادت آن بزرگوار، اطراف خانه‌ی امیرالمؤمنین جمع شده بودند. امام حسن مجتبی - طبق نقلی که شده است - دیدند مردم مضطربند و مشتاقند بیایند امیرالمؤمنین را عیادت کنند. فرمود: برادران و مؤمنان! حالِ امیرالمؤمنین مساعد نیست؛ نمی‌شود آن بزرگوار را ببینید؛ متفرق شوید و بروید. مردم را متفرق کردند و رفتند. اصبغ‌بن‌نباته می‌گوید: هر کاری کردم، دیدم طاقت این را که از کنار خانه‌ی امیرالمؤمنین بروم، ندارم؛ لذا من ماندم. اندکی گذشت، امام حسن بیرون از خانه آمدند و تا چشم‌شان به من افتاد، گفتند: اصبغ! مگر نشنیدی گفتم بروید؟ نمی‌شود ملاقات کرد. گفتم یابن‌رسول‌اللَّه! من دیگر طاقت ندارم؛ قادر نیستم از این‌جا دور شوم. اگر بشود، من یک لحظه بیایم امیرالمؤمنین را ببینم. امام حسن داخل رفتند و آمدند و اجازه دادند. اصبغ می‌گوید داخل اتاق شدم، دیدم امیرالمؤمنین روی بستر بیماری افتاده و محل زخم را با پارچه‌ی زردی بسته‌اند؛ اما من نتوانستم بفهمم این پارچه زردتر است یا رنگِ رویِ امیرالمؤمنین! حضرت گاهی بیهوش می‌شدند، گاهی به هوش می‌آمدند. در یکی از دفعاتی که به هوش آمدند، دست اصبغ را گرفتند و حدیثی نقل کردند. «ارکان الهدی» که می‌گویند، این است. در لحظه‌ی آخر زندگی و با این حال خراب هم دست از هدایت بر نمی‌دارد. حدیث مفصلی برای او گفتند و بعد بیهوش شدند. دیگر نه اصبغ‌بن‌نباته و نه هیچ‌کدام از اصحاب امیرالمؤمنین بعد از این روز دیگر علی را زیارت نکردند. علی در همین شب بیست‌ویکم به جوار رحمت الهی رفت و دنیایی را داغدار و تاریخی را سیاهپوش کرد.




  • ۱
  • ۰

نقشه‌ی دشمن _ فشار روانی


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی در مراسم بیست و نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه می‌فرمایند:

نقشه‌ی دشمن را هم می‌شناسیم؛ نقشه‌ی دشمن را کاملاً می‌دانیم چیست و آن نقشه را برای مردم افشا می‌کنیم؛ و البتّه مردم عزیز ما خودشان خیلی چیزها را می‌دانند و می‌فهمند و حس می‌کنند. امروز نقشه‌ی دشمن این سه چیز است: فشار اقتصادی، فشار روانی، و فشار عملی؛ هدف هر سه نوع فشارهای دشمن هم سیطره‌ی بر کشور عزیز ما ایران است، همچنان‌که بر بعضی از کشورهای بدبخت روسیاه منطقه سیطره و تسلّط دارد.


...


امّا فشار روانی؛ این خیلی نکته‌ی حائز توجّه و مهمّی است. نقاط قوّت جمهوری اسلامی را، نقاط قوّتی که برای کشور و برای ملّت مایه‌ی اقتدار و مایه‌ی تقویت است نشان کرده‌اند و آنها را در تبلیغات و در برخوردها به‌عنوان نقاط چالش‌آفرین معرّفی می‌کنند؛ برای اینکه ملّت ایران را نسبت به آنها دلسرد کنند.

   فرض بفرمایید یکی پیشرفت هسته‌ای است. پیشرفت هسته‌ای، افتخار فنّاوری کشور بوده است. پیشرفت هسته‌ای در کشور، مایه‌ی افتخار فنّاوری و دانش فنّی کشور بوده، استعداد جوان‌های ما را مشخّص کرده؛ چیز کوچکی نیست. شاید یادتان باشد آن ‌روزی که ما احتیاج داشتیم به اورانیوم غنی‌سازی‌شده‌ی بیست ‌درصد برای علاج بیماری‌ها؛ موجودیِ بیست ‌درصد ما نزدیکِ تمام شدن بود و بایستی آن را تهیّه می‌کردیم. از کجا تهیّه کنیم؟ بایستی از کشورهای بیگانه -مثل آمریکا، مثل اروپا و امثال اینها- این را تهیّه می‌کردیم که انواع و اقسام اشکالات را سر راه ما گذاشتند، انواع و اقسام شروط و موانع را سر راه ما گذاشتند؛ برای اینکه فهمیدند ما احتیاج داریم. وقتی یک ملّت به یک چیزی احتیاج دارد، احتیاج حیاتی دارد، شرایط فروشنده را، تحمیلات فروشنده را ناچار قبول می‌کند؛ اینها از این فرصت خواستند استفاده کنند و پی‌درپی شرط و شروط برای ما گذاشتند؛ ماه‌ها، شاید بیش از یک‌سال گفتگوها و رفت‌و‌آمد‌ها و حرف زدن‌ها طول کشید؛ عقب‌نشینی نمی‌کردند، توقّعات خودشان را تکرار می‌کردند. جمهوری اسلامی به جوان‌های خودش اعتماد کرد و این را از آنها خواست. جوان‌های ما دست ‌بکار شدند و توانستند در مقابل چشم‌های متعجّب آنها، اورانیوم غنی‌شده‌ی بیست درصد را خودشان در داخل تولید کنند و به وجود بیاورند؛ بدون اینکه الگویی از بیرون داشته باشند! آنها را حیرت‌زده کرد؛ مسئله این‌جوری است. قدرت حرکت علمی و فنّاوریِ متخصّصین ما، دانشمندان ما، جوانان ما -که الان همان دانشمندان در کشورند، همان جوانان در کشورند، حضور دارند- دشمن را عصبی کرد، خشمگین کرد؛ خب این یک نقطه‌ی قوّت بسیار بزرگ برای کشور است؛ هم آبرو و مایه‌ی اعتبار است، هم در عمل، موجب پیشرفت کشور است. این را که یک نقطه‌ی قوّت ملّی است، آمدند در تبلیغات انبوه و متراکم خودشان، در ذهن بعضی‌ها تبدیل کردند به نقطه‌ی چالش‌آفرین و نقطه‌ی ضعف؛ گفتند که مسئله‌ی هسته‌ایِ کشور موجب تَنش است، موجب چالش است، موجب فشار دشمنان است، چه فایده‌ای برای ما دارد! نقطه‌ی قوّت را تبدیل می‌کنند به یک نقطه‌ی چالش‌آفرین برای اینکه این نقطه‌ی قوّت را سلب کنند، از او بگیرند؛ این یکی از کارها؛ این کارِ روانی است، این یک کار روانیِ کاملاً ریشه‌ای و مهم است که یک ملّت را نسبت به دستاوردهای بزرگ خودش بدبین کنند.

   یک مثال دیگر، همین مسئله‌ی موشکی است. ساخت موشک‌های گوناگون و اقتدار موشکی، موجب ایجاد امنیّت در کشور است. جوان‌های ما یادشان نیست، همین شهر تهران در زیر آتش موشک‌های شبانه‌روزیِ دشمن می‌سوخت! خانه‌ها خراب می‌شد، انسان‌ها کشته می‌شدند، در شهر تهران! شهرهای جبهه -مثل دزفول، مثل اهواز، مثل شوش و بقیّه‌ی شهرها- که جای خود دارد؛ حتّی تا شهرهای دوردست، موشک‌های دشمن می‌رسید! ما موشک نداشتیم، وسیله‌ی دفاع نداشتیم، مجبور بودیم دستمان را روی هم بگذاریم، تماشا کنیم! امروز جوانان ما توانسته‌اند به قدرت موشکی اوّل منطقه تبدیل بشوند. دشمن می‌داند که اگر یکی بزند، ده تا می‌خورَد. پس موشک، مایه‌ی امنیّت و نقطه‌ی قوّت است. ببینید؛ دشمن روی مسئله‌ی موشکی متمرکز می‌شود. یک عدّه‌ای هم متأسّفانه در داخل با دشمن هم‌صدا می‌شوند که «آقا چه فایده‌ای دارد؟».


نقشه‌ی دشمن _ فشار روانی


نقشه‌ی دشمن _ فشار روانی

مراسم بیست و نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه 

۱۴ خرداد ۱۳۹۷ 

  • ۰
  • ۰

خصوصیات ۷ گانه‌ی الگوی رفتاری حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه 


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی در بیست و نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه در حرم آن عزیز سفر کرده می‌فرمایند: خدا را سپاسگزاریم که در دورانی زندگی می‌کنیم که یک انسان بزرگی را دیدیم که با مولای متقیان و رهبر آزادگان تاریخ -امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)- این شباهت‌ها را داشت و توانست محصول این عظمت خود را برای ملت ایران باقی بگذارد.

اما امام (رضوان‌الله‌علیه) چگونه با این وضعیت مواجه می‌شد؟ الگوی امام چگونه است؟ این را من خیلی کوتاه و مختصر عرض کنم؛ این‌ها برای ما درس است.

من چند خصوصیت را در الگوی رفتاری امام بزرگوار با این وضعیت ذکر می‌کنم:


۱- برخورد شجاعانه و فعال و قدرتمندانه با دشمنی‌ها و عدم ضعف و انفعال 

۲- پرهیز از هیجان‌زدگی و تکیه به محاسبات عقلانی

۳- رعایت اولویت‌ها

۴- اعتماد به توانایی‌های مردم مخصوصاً جوانان

۵- بی‌اعتمادی به دشمن 

۶- اهتمام به همبستگی ملت و پرهیز از دو قطبی

۷- ایمان راسخ به نصرت الهی و وعده‌های الهی


برادران عزیز، خواهران عزیز و ملت بزرگ ایران! من به شما عرض می‌کنم ما بعد از امام، همان راه امام را موبه‌مو دنبال کرده‌ایم و ان‌شاءالله خواهیم کرد.

۱۳۹۷/۰۳/۱۴


خصوصیات حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه


خصوصیات ۷ گانه‌ی الگوی رفتاری حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه

  • ۰
  • ۰

شباهت‌های امام خمینی به امیرالمومنین سلام‌الله‌علیها 


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی در مراسم بیست‌ونهمین سالگرد عروج ملکوتی حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه شباهت‌های امام بزرگوار با حضرت علی علیه‌السلام را در قالب سه سرفصل بیان می‌فرمایند: 


۱- در امام دو خصوصیت متضاد جمع شده بود: یکی صلابت و ایستادگی و شدّت، و یکی لطافت و صفا و رقّت 

صلابت و ایستادگی؛ در مقابل ستمگران و بدی‌ها، در مقابل رژیم منحط و طاغوتی پهلوی، در مقابل امریکا، در برابر تهدیدها، در برابر صدام متجاوز در جنگ هشت ساله،  در برابر فتنه‌های داخلی و در برابر شاگرد و صحابی قدیمی خود به خاطر رفتار بر خلاف حق او


لطافت و رِقّت؛ تأثر و چشمان پر اشک در مقابل پیغام ارادت، فداکاری و گذشت یک مادر شهید و فراوان بودن دفاع از مستضفان و پا برهنگان


۲- سه خصوصیت به ظاهر ناسازگار در امام؛ هم قدرتمند، هم مظلوم و هم در حوادث گوناگون پیروز نهائی است: 

اقتدار؛ به زیر کشیدن حکومت طاغوتیِ دیکتاتوریِ وراثتی بعد از دو هزار سال، وادار کردن آمریکا به عقب‌نشینی و شکست او، خنثی کردن توطئه‌ها و ناکام گذاشتن طراحان جنگ تحمیلی  


مظلومیت؛ تبلیغات اهانت‌بار گسترده دشمنان درباره او در زمان حیات و بعد از رحلت، وقوع رفتارهای نامناسب نسبت به امام از کسانی که توقع نمی‌رفت و مشاهده دلتنگی‌های امام در میان سخنان مستحکم او


پیروزی نهایی؛ استحکام و بقای نظام اسلامی، رشد و پیشرفت نظام اسلامی و تحقق آرزوهای امام؛ خودباوری، خودکفایی، پیشرفت علمی و فناوری و پیشرفت سیاسی کشور، توسعه‌ی نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا


۳- در مقابل امام سه جبهه‌ی قاسطین، ناکثین و مارقین وجود داشتند:

قاسطین؛ «دشمنان بنیانی حکومت» که با اصل حکومت نظام اسلامی و حاکمیت انسانی مثل امام مخالف بودند: آمریکا، رژیم صهیونیستی و وابستگان آنها در داخل.


ناکثین؛ «همراهان سست نهاد و سست بنیادی» که به خاطر زخارف، هوس‌ها و آلودگی‌های دنیایی بیعت را زیر پا گذاشتند و میدان مسابقه برای خیرات را تبدیل کردند به میدان جنگ برای قدرت و دستیابی به مال اندک دنیوی.


مارقین؛ «کج‌فهم‌ها و نادان‌ها و جاهل‌هایی» که به خیال اسلام در مقابل امام ایستادند و موقعیت کشور، انقلاب و ملت ایران را نفهمیدند، جبهه‌بندی دشمنان و شیوه‌های دشمنی ایشان را درک نکردند و به چیزهای کوچک سرگرم شدند. امثال گروه‌های داعش و منافقین و اشباه آنها که رؤسایشان خائن و طبقات پایین‌شان جاهل و فریب‌خورده بودند؛ از این دسته‌اند.


شباهت‌های امام خمینی به امیرالمومنین علیه‌السلام


شباهت‌های امام خمینی به امیرالمومنین علیه‌السلام

بیست و نهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه 

۱۴ خرداد ۱۳۹۷

  • ۰
  • ۰

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ما سوا فکندی همه سایه هما را


سالروز ضربت خوردن نفس نفیس و جان پاک پیغمبر صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم بر همه مومنان ولایت‌مدار تسلیت باد. 


علی ای همای رحمت





  • ۰
  • ۰

دریغا سایه‌ای رفت از سر ما

روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه در ساعت ۲۲:۲۰ سیزدهم خردادماه ۱۳۶۸ به ملکوت اعلی پیوست.


حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه


حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی می‌فرمایند:


امام بزرگوار یکی از معجزات دهر بود، خود او از آیات بزرگ الهی بود، آیت‌الله العظمای واقعی، او بود.

 ۹۵/۱۲/۱۶


بارالها! بر بنده‌ی صالح متواضعت امام خمینی، که رضای تو را بر رضای دیگران برگزید و در راه اعلای کلمه‌ی تو و احیای دین تو، رنج‌های گران بر جان خرید و مجاهدت در راه ملت ابراهیمی و سنت محمّدی(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم) را به نهایت رساند و در این راه لحظه‌یی از حرکت و تلاش باز نایستاد، با نام و یاد تو زیست و با امید و عشق تو به ملکوت اعلی‌ پیوست، سلام و رحمت و رضوان فرست، و کلمه‌ی او را رفعت بخش، و راه او را رونق بخش، و میراث یگانه‌ی او را در پناه خود حفظ کن، و آرزوها و هدف‌های او را محقق ساز، و ما را از اخلاف نیک او قرار ده.‌

 ۶۸/۴/۱۴