بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

۷ مطلب در آذر ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

 اولین سالگرد شهادت شهید علی خوش‌لفظ 


شهید علی خوش‌لفظ


داخل سنگر همه چیز برای استراحت بود. از پتوهای تازه تا چراغ والور و کتری آب و کلمن آب یخ! چنین سنگری در این فضا طرفه و استثنایی بود. سنگر از نوع قوسی با پلیت منحنی و الوارهای محکم بود با یک دریچه مثل نورگیر که از وسط آن هوا را خارج می‌کرد. پیدا بود که این سنگر قبلاً برای فرماندهان عراقی ساخته شده تا در کمال آرامش استراحت کنند.

   چند پتو برداشتم و زیر و رویم کشیدم. دور و برم چند نیروی اطلاعاتی و تخریب‌چی بودند؛ مثل محمدلو، عبادی، خوش‌شعار و ... هنوز پنج دقیقه چشمانم گرم خواب نشده بود که دوباره حالم به هم خورد. مثل مرغ سرکنده آرام و قرار نداشتم. پتوی نرم و راحت را کنار زدم و از سنگر بیرون رفتم. محمد مومنی همچنان دم سنگر نشسته بود. پرسید: «چی شد؟»

- خوابم نمی‌آید. دلشوره و تهوع دارم.

   محمد مومنی رفت و درست جای من دراز کشید و همان پتوها را زیر و رویش انداخت. کمی دورتر به فاصله ده متری، سنگر دیگری بود که بر خلاف آن سنگر گرم و نرم، هیچ امکاناتی نداشت، فقط دو سه ردیف گونی دورتادور هم چیده شده بودند. همان جا دراز کشیدم و سرم را روی کلوخ گذاشتم و عجیب بود که آنجا خیلی آرام و راحت خوابم برد.

   تا ظهر خوابیدم. هیچ سر و صدای خمپاره‌ای هم بیدارم نکرد. از گرسنگی بیدار شدم و به سمت سنگر قبلی رفتم، اما هیچ نشانی از آن سنگر نبود. انگار لودر گذاشته و تخریبش کرده بودند. چشمانم را مالیدم فکر کردم اشتباه می‌کنم، اما اشتباه نبود. یکی از نیروهای تعاون آنجا بود. وقتی قیافه پرسان و متعجبم را دید و گفت: «تو تا حالا کجا بودی؟»

- همین کنار خوابیده بودم. مگر چه اتفاقی افتاده؟ چرا این سنگر خراب شده؟ 

+ دو ساعت پیش یک گلوله توپ از داخل هواکش داخل این سنگر رفت و همه بچه‌هایی که داخل آن بودند تکه تکه شدند. 

   شوکه شدم. باور نمی‌کردم. همان جا که من خوابیده بودم محمد مومنی خوابید؛ همو که صبح شهدا را پشت تویوتا دید و گفت: «خوش به حالشان»

   هاج و واج مانده بودم که آخر چطور من با صدای انفجار در فاصله ده متری بیدار نشده‌ام؟ اصلاً چرا با مومنی جایم را عوض کردم؟ چرا؟


وقتی مهتاب گم شد، فصل دهم، نبرد فاو، صفحات ۵۲۹ و ۵۳۰


شهید محمد مومنی

شهید محمد مومنی 

  • ۰
  • ۰

 هفته بسیج بر انصارالحسین علیه‌السّلام مبارک باد 


در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاسته‌اند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی - که ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانی‌ها او را از خود می‌دانند و او هم خود را به یک معنا همدانی به حساب می‌آورد - شهدای غیرروحانی، جوانان عزیزی که نام‌های بعضی از آن‌ها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر که نامشان در دفتر کرام‌الکاتبین و در صحیفه‌ی حافظه‌ی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشگر انصارالحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج‌بابایی، شهید شاه‌حسینی، شهید چیت‌سازان و شهدای بزرگ دیگر.

۱۳۸۳/۰۴/۱۵




  • ۰
  • ۰

هفته بسیج

بسیج با فرمان حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی در پنجم آذر ۱۳۵۸ تشکیل شد.


حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه


امروز یکی از ضروری‌ترین تشکل‌ها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه‌ها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند. فرزندان بسیجی‌ام در این مراکز، پاسدار اصول تغییر ناپذیر نه شرقی و نه غربی باشند.

۱۳۶۷/۰۹/۰۲


نقشه‌ی دشمن _ فشار روانی


بسیج یکی از آن پدیده‌های شگفت‌آور دوران انقلاب بود؛ امام بزرگوار از طرف پروردگار ملهَم شد به اینکه این اقدام را بکند؛ بسیج بیست میلیونی که ایشان اعلان کردند و سازمان بسیج که تشکیل شد، خیلی کار بزرگی بود. اصلاً معنای این کار چه بود؟ معنای این کار این بود که خدای متعال به امام بزرگوار این تعلیم را داد، این الهام را کرد که سرنوشت انقلاب را بسپرد دست جوانها؛ نه‌ فقط جوانهای آن روز. وقتی جوانها وارد میدان شدند، این امانتی را که دست آنها سپرده شده است، این اعتمادی را که به آنها شده است، دست‌به‌دست در طول زمان به یکدیگر منتقل می‌کنند؛ و همین اتّفاق افتاده است. 

۱۳۹۵/۰۹/۰۳


 هفته بسیج بر بچه‌های مَمّدگِره مبارک باد 


  • ۰
  • ۰

شب از نیمه گذشته بود و هوای بیست و هشتمین روز آبان سال ۶۶، نوید زمستانی سرد را می‌داد. وسایل و لوازم شخصی‌اش را در ساک گذاشتم و مثل همیشه برای خداحافظی تا لحظات آخری که ماشین حرکت می‌کرد، در کنارش بودم. همیشه وقت خداحافظی می‌گفت: «حلالم کن!» و من نیز جواب می‌دادم: «شفاعت یادت نره». قرآن را که بالای سرش گرفتم، ناخداگاه پرسیدم: «کی بر می‌گردی؟» پاسخ داد: «این دفعه خیلی دیر!» وقتی احساس نگرانی را در چهره‌ام دید، بلافاصله گفت: «نگران نباش، یک هفته‌ی دیگر بر می‌گردم، اما به هیچ کس نگو» و درست یک هفته‌ی دیگر خبر شهادتش را آوردند.






 سردار شهید علی چیت‌سازیان  

  • ۰
  • ۰


 هفده ربیع‌الاول بهاری‌ترین فصل اهل زمین است 


میلاد باسعادت

حضرت ختمی‌مرتبت محمد مصطفى صلی‌الله‌علیه‌وآله

و ولادت حضرت امام جعفر صادق علیه‌السّلام

مبارک باد




اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرجَهم

  • ۰
  • ۰

دعای فرج

حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می‌فرمایند: برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید که آن فرج و گشایش شماست. 


 بسم الله الرحمن الرحیم 

إِلَهِی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلانَا یَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ


خدایا گرفتارى بزرگ شد، و پوشیده بر ملا گشت، و پرده کنار رفت، و امید بریده گشت، و زمین تنگ شد، و خیرات آسمان دریغ شد، و پشتیبان تویى، و شکایت تنها به جانب تو است، در سختى و آسانی تنها بر تو اعتماد است، خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، آن صاحبان فرمانى که اطاعتشان را بر ما فرض نمودى، و به این سبب مقامشان را به ما شناساندى، پس به حق ایشان به ما گشایش ده، گشایشى زود و نزدیک همچون چشم بر هم نهادن یا زودتر، اى محمّد و اى على، اى على و اى محمّد، مرا کفایت کنید، که تنها شما کفایت کنندگان من هستید، و یارى ام دهید که تنها شما یارى کنندگان من هستید، اى مولاى ما اى صاحب زمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، مرا دریاب، مرا دریاب، مرا دریاب، اکنون، اکنون، اکنون، با شتاب، با شتاب، با شتاب، اى مهربان ترین مهربانان به حق محمّد و خاندان پاک او.




  • ۰
  • ۰

 مناجات نامه سردار شهید علی چیت‌سازیان  


سردار شهید علی چیت‌سازیان - شب عاشورایی


خدایا گناهانی که این بنده‌ روسیاه کرده ببخش

از اینکه می‌دانستم و گناه کردم

از اینکه حرف زدم ولی خودم عمل نکردم

از اینکه دیگران را به راه راست هدایت کردم ولی خودم راه خلاف رفتم

از اینکه بدی دوستم را خواستم

از اینکه حسادت کردم

از اینکه تهمت زدم

از اینکه غیبت کردم

از اینکه دروغ گفتم

از اینکه کار برای شخص کردم و خدا را فراموش کردم

از اینکه در کارهایم خدا را در نظر نگرفتم

از اینکه احترام مستکبر را بیشتر گرفتم تا آدم مستضعف 

از اینکه به پدر و مادرم احترام نگذاشتم

از اینکه حق ناس انجام دادم

از اینکه حرف حق را گفتم ولی عمل نکردم

از اینکه غرور داشتم

از اینکه تکبر داشتم و خودم را از دیگران بالاتر ‌دانستم

 از اینکه به یاد فقیران نبودم

از اینکه در موقع غذا خوردن به یاد گرسنگان نبودم

از اینکه در بستر گرم خوابیدم و فراموش کردم کسانی را که در بیابانها می‌خوابند

از اینکه به زیردستانم زور گفتم

از اینکه باید از ولایت اطاعت کنم نکردم

از اینکه فراموش کردم دوستان شهیدم و راه آنها را انجام ندادم

از اینکه به فرزندان شهدا سرکشى نکردم 

از اینکه سراغ جانبازان و مجروحین و معلولین نرفتم

از اینکه عاشق مادیات دنیوی بودم

از اینکه جنگ را فراموش کردم و دین خودم را نسبت به جنگ ادا نکردم

از اینکه نسبت به جنگ و غیره بی‌طرف بودم

از اینکه به ناموس دیگران تجاوز کردن و من به فکر زندگی خودم بودم

از اینکه کمکی کنم به انقلاب، بیشتر ضربه زدم به انقلاب

از اینکه حرف امام را لبیک نگفتم 

از اینکه مسائل دینی را انجام ندادم

از اینکه نماز نخواندم، روزه نگرفتم

از اینکه قاه قاه خندیدم و آخرت را فراموش کردم

از اینکه از بیت المال خوب نگه‌داری نکردم 


مناجات نامه سردار شهید علی چیت‌سازیان ۱


مناجات نامه سردار شهید علی چیت‌سازیان ۱