بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

۲۵ مطلب با موضوع «شهدای لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

یازدهمین یادواره سرداران و چهارصد شهید گردان‌های آتش لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السّلام

حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: شهدا همچون ستارگان در آسمان می‌درخشند.

یازدهمین یادواره سرداران و چهارصد شهید گردان‌های آتش لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السّلام

سخنران: حجت‌الاسلام والمسلمین رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها 
مکان: مسجد بزرگ دانشگاه بوعلی همدان 
زمان: جمعه ۲۲ آذر ۱۳۹۸ بعد از نماز مغرب و عشا

  • ۰
  • ۰


 ۲۴ تیر سالروز شهادت مصطفی پاک‌نیا 


شهید مصطفی پاک‌نیا


 تاریخ ولادت: ۱۰ دى ۱۳۴۳ 

 تاریخ شهادت: ۲۴ تیر ۱۳۶۴ 

 محل شهادت: شاخ شمیران 


دیده‌بان شهید مصطفی پاک‌نیا


شهید مصطفی پاک‌نیا و برادر مظفر مرادی 

سد دربندی‌خان عراق، سال ۱۳۶۴

  • ۰
  • ۰

 ۳۱ خرداد سالروز شهادت سید علی‌اصغر صائمین 


شهید سید علی‌اصغر صائمین

بعد از شهادت ممدگره خنده برای همیشه از لبان سید علی‌اصغر صائمین رفت

پادگان ابوذر، سال ۱۳۶۱

  • ۰
  • ۰

که چنین فرزندانی


فرزندان روح‌الله


شهیدان سید علی‌اصغر صائمین و محمدرضا منوچهری

شهیدان سید علی‌اصغر صائمین و محمدرضا منوچهری 


شهیدان محمود شهبازی و حسین همدانی 


شهیدان حسین همدانی، علیرضا حاجی‌بابایی و حبیب‌الله مظاهری 


شهید سید حسین سماواتی

شهید سید حسین سماواتی


شهید تقی بهمنی

شهید تقی بهمنی


شهید حسن ترک

شهید حسن ترک


سرداران شهید

شهیدان حسین همدانی و علی صیاد شیرازی 


شهید علی چیت‌سازیان


شهیدان نساج و چیت‌سازیان

شهیدان مصطفی نساج و علی چیت‌سازیان 


شهید مصطفی احمدی

شهیدان سید علی‌اصغر صائمین، مصطفی احمدی و محمدظاهر عباسی


یادواره شهید علی خوش‌لفظ

شهید علی خوش‌لفظ


  • ۰
  • ۰

 ۲ خرداد سالروز شهادت سردار شهید محمود شهبازی 



سردار فاتح خرمشهر در سال ۱۳۵۹ برای ساماندهی و سازماندهی سپاه پاسداران شهر همدان به این شهر اعزام شد و با عزمی استوار و فعالیتی گسترده این امر مهم را تحقق بخشید و پس از چندی نیز به فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان همدان منصوب شد.

   وی به عنوان فرماندهی دلسوز و فداکار و در عین حال قاطع و منضبط با همکاری فرماندهان و نیروهای مخلص سپاه همدان به رتق و فتق و ساماندهی سپاه این استان پرداخت و در جذب نیروهای متعهد و انقلابی به سپاه، دقت عمل ویژه‌ای داشت و با سپردن مسئوولیت به نیروهای شایسته، کیفیت اجرای امور را افزایش داد.

   شهبازی همزمان با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهه‌های حق علیه باطل شد و در صحنه‌های مختلف حضوری عاشقانه و فعال داشت. وی ابتدا به جبهه‌های غرب رفت و پس از انجام ماموریت‌های محوله به جبهه جنوب اعزام شد و از هیچ تلاشی در مقابله با دشمن دریغ نکرد و کارآمدی و لیاقت خود را در بعد نظامی به ظهور رساند.

   پیش از آغاز عملیات فتح المبین، به مسئوولیت معاونت تیپ ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله برگزیده شده و به هدایت نیروهای تحت امر تیپ پرداخت و در تحقق اهداف عملیات و منهدم کردن نیروهای دشمن، نقش و سهم بسزایی ایفا کرد. پس از فراغت از عملیات فتح المبین، تیپ ۲۷ محمد رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله را برای عملیاتی وسیع و بزرگ‌تر تجهیز و آماده کرد. وی برای اجرای عملیات بیت المقدس نیروهای زبده تیپ را راهی محور اهواز خرمشهر کرد و با آغاز عملیات در کنار سایر رزمندگان همراه با نیروهای خود دلاور مردی‌ها و رشادت‌های فراوانی از خود به جا گذاشت.

   پیش از عملیات از حالت و سکناتش معلوم بود که او دیگر برای رسیدن به حضرت دوست برات عشق را دریافت کرده است و مشخص بود که چهره‌اش آسمانی است. سردار شهید محمود شهبازی سرانجام در روز دوم خرداد ماه ۱۳۶۱ در آستانه فتح خرمشهر در عملیات بیت المقدس بر اثر اصابت ترکش خمپاره به جمع یاران شهیدش پیوست و به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

   از نزدیک‌ترین همرزمان و یاران او می‌توان به سردار شهید حاج ابراهیم همت و سردار شهید حاج حسین همدانی نام برد.



دست نوشته شهید شهبازی برای شهید همدانی



  • ۰
  • ۰

 ۲۹ اردیبهشت سالروز شهادت سردار شهید محمدظاهر عباسی  



زندگی‌نامه سردار شهید محمد ظاهر عباسی فرمانده گردان ادوات لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السّلام 


محمد ظاهر عباسی فرزند محمد و فاطمه عباسی، پنجم اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۲ مصادف با نیمه ماه مبارک رمضان در روستای کسب شهرستان ملایر از توابع استان همدان متولد شد.

   پس از گذراندن دوران کودکی زمانی که هفت ساله بود به مدرسه ابتدایی (نو بنیاد) در روستای محل سکونتش رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد. به دلیل اشتیاق و علاقه‌ای که به درس و مدرسه داشت، به یک شاگرد نمونه تبدیل شده بود و مورد توجه و تشویق مربیان بود. پس از اتمام دوران ابتدایی به مدرسه راهنمایی جوکار در شهرستان ملایر رفت و پس از اخذ مدرک سیکل به دلیل ضعف مالی خانواده ترک تحصیل کرد و همراه با پدر مشغول کار کشاورزی شد.

   در اوقات فراغت به مطالعه کتاب‌های دینی شامل قرآن، نهج‌البلاغه و زندگی‌نامه ائمه علیهم‌السلام مى‌پرداخت.

   با شروع جنگ تحمیلی حضور خود را در جبهه یک تکلیف شرعی می‌دانست و به ندای رهبر عظیم‌الشأن حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه لبیک گفت و در ۱۸ سالگی به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت. از طریق بسیج به جبهه اعزام شد و پس از ۲ سال به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و خدمت سربازی را نیز در همین ارگان به اتمام رسانید.

   در ۲۰ سالگی با دختر عمویش ازدواج کرد تا این سنت پیامبر صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله‌وسلّم را به جا آورد. حاصل ازدواج آن‌ها پسری است به نام علی که در نهم شهریور ماه سال ۱۳۶۴ متولد شد. مدت زندگی مشترک آنها ۳ سال و ۵ ماه طول کشید. همسر شهید از محمدظاهر چنین یاد می‌کند: محمد پسر عمویم بود، در ضمن پسر خاله‌ام هم بود. به دلیل شناختی که از ایشان داشتم تصمیم ازدواج با او را گرفتم. او مهربان و خوش رفتار بود و تواضع خاصی در اعمال و رفتارش مشاهده می‌شد. خانواده را به تقوا و پرهیزکاری دعوت می‌نمود. ساده زیستن را دوست می‌داشت و از محرمات دوری می‌کرد. با کسانی که علیه انقلاب سخن می‌گفتند و کارهای غیر اخلاقی انجام می‌دادند به شدت برخورد می‌کرد. به افراد محروم و مستمند تا حد امکان کمک می‌نمود، چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ اخلاقی.

   محمدظاهر عباسی مدتی محافظ حاج‌آقا فاضلیان امام جمعه ملایر بود و در دفاع مقدس به عنوان فرمانده گردان ادوات لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السّلام انجام وظیفه کرد. وی در عملیات‌های والفجر ۲ و ۸ و کربلای ۴ و ۵ شرکت داشت.

   عقیده‌اش در مورد رفتن به جبهه جنگ، رفع فتنه در جهان و پاسداری از میهن، ناموس و پیروی از رهبر و ولایت فقیه بود.

   دوبار در جبهه مجروح شد. یک بار بر اثر برخورد ترکش که به ناحیه سر اصابت کرده بود و بار دوم دچار موج گرفتگی شده بود. پس از بهبودی به منطقه رفت و به مبارزه با دشمن متجاوز پرداخت.

   محمدظاهر عباسی در بیست و نهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ هنگامی که نیروهای خود در گردان ادوات لشگر انصارالحسین را برای عملیات آماده می‌کرد و به منطقه می‌رفت در مسیر خرمشهر - شلمچه به شهادت رسید و در راه اسلام و انقلاب از تمام وجودش گذشت.

   خانواده عباسی دو شهید تقدیم انقلاب کرده‌اند که محمدظاهر اولین شهید خانواده است. پیکر پاک و مطهرش را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند تا زیارتگاه عاشقان و دلدادگان به شهدا باشد.


شهید محمدظاهر عباسی و همرزمان

شهید محمدظاهر عباسی _ نفر سوم از راست

  • ۰
  • ۰

دهمین یادواره سرداران و چهارصد شهید گردان‌های آتش لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السّلام در حسینیه حضرت امام خمینی سلام‌الله‌علیه همدان با سخنرانی سردار آبنوش و مداحی اطهری‌نسب بعد از اقامه نماز مغرب و عشا روز پنج‌شنبه ۲۴ آبان برگزار می‌شود. 


دهمین یادواره سرداران و چهارصد شهید گردان‌های آتش لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام

  • ۰
  • ۰

کتاب «عزیزکرده» زندگی‌نامه مستند سردار شهید حاج حسن تاجوک به‌قلم مرضیه نظرلو در خبرگزاری تسنیم رونمایی شد.

   نشست رونمایی از کتاب «عزیزکرده» زندگی‌نامه مستند سردار شهید حاج حسن تاجوک نوشته مرضیه نظرلو  با حضور سردار شیخی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان تهران، امیر حمیدرضا گرامی رئیس سازمان ادبیات و تاریخ دفاع مقدس، سردار کیانی فرمانده لشگر ۳۲ انصار الحسین علیه‌السّلام، حمید حسام، کیومرث هاشمی، گلعلی بابایی و جمعی از خانواده‌های شهدا و رزمندگان دوران دفاع مقدس در خبرگزاری تسنیم در سوم تیرماه ۱۳۹۷ برگزار شد.


کتاب عزیز کرده


   محمدصادق تاجوک فرزند شهید حاج حسن تاجوک در ادامه این مراسم گفت: ما در سال ۹۲ کلید نگارش کتاب را زدیم اما با مشکلاتی روبه‌رو شدیم. کار کتاب خیلی زمان‌بر بود و بدون عنایت اهل بیت علیهم‌السلام فعالیت پیش نمی‌رفت.

   وی گفت: حمید حسام در اولین دیدار برای نوشتن این کتاب ما را به همدان و خدمت شهید حسین همدانی بردند که ایشان از نوشتن این کتاب خیلی خوشحال شدند و گفتند که هر کمکی لازم باشد انجام خواهند داد. آرزوی ما بود که یک قدم در راه شهدا برداریم و این کتاب یک قدم کوچک در این راستا بود.

   تاجوک افزود: ما قصد داشتیم یک کتاب درباره کل شهدای ملایر بنویسیم؛ اما چون حجم مطالب زیاد شد توانستیم از این شهدا فقط اسمی به‌میان آوریم. امیدواریم نمره قبولی را از شهدا گرفته باشیم.


محمدصادق تاجوک


   مرضیه نظرلو نویسنده کتاب «عزیزکرده» در پایان این مراسم با طرح این سؤال که چرا تاکنون هیچ کاری برای شهید تاجوک صورت نگرفته است، گفت: ننوشته شدن کتابی درباره شهید تاجوک نشان‌دهنده کم‌کاری‌های صورت‌گرفته درباره دفاع مقدس است.

   وی گفت: نوشتن کتاب «عزیزکرده» به‌همت فرزند شهید تاجوک صورت گرفت و فقط لطف خدا باعث شد این کتاب را که یک روایت از بچه‌های گردان مسلم‌بن‌عقیل است بنویسم. این کتاب پر از فرازهایی از شهدای گمنام شهر ملایر است که کمتر نامی از آن‌ها وجود دارد.

این نویسنده بیان کرد: من تلاش کردم حسن تاجوک را همان طور ساده و مهربان که برای همه نیروهایش دغدغه دارد به مخاطب معرفی کنم. این کتاب شامل ۱۲ فصل است که پیشنهاد می‌کنم خواننده کتاب را پیوسته بخواند تا بتواند ارتباط خوبی با آن برقرار کند.



سردار شهید حاج حسن تاجوک


سردار شهید حاج حسن تاجوک

سردار شهید حاج حسن تاجوک 

  • ۰
  • ۰

وقتی مهتاب گم شد _ علمداران قراویز 


سرتاسر جبهه سرپل‌ذهاب تا محور قصرشیرین را نیروهای هم‌شهری و هم‌استانی من اداره می‌کردند. چهره بسیاری از آن‌ها را در سپاه همدان دیده بودم و گوشم با نام‌های بزرگ آن‌ها آشنا بود. شخصیت‌هایی مانند محمود شهبازی، علی شادمانی، حسین همدانی، علیرضا حاجی‌بابائی و حبیب مظاهری، و ...


وقتی مهتاب گم شد، فصل سوم، صفحه ۹۴


علمداران قراویز

از چپ: شهیدان حبیب‌الله مظاهری و علی‌رضا حاجی‌بابائی، و مهدی روحانی، شهیدان حسین همدانی و محمود شهبازی، و یوسف هادی‌پور و رضا غلامی

جبهه میانی سرپل‌ذهاب، ۱۳۶۰


علمداران قراویز شهیدان علیرضا حاجی‌بابائی،  حبیب‌الله مظاهری و سردار علی شادمانی

از راست: شهیدان علی‌رضا حاجی‌بابائی و حبیب‌الله مظاهری 

و سردار علی شادمانی 

  • ۰
  • ۰

مشق اوّل _ دیده‌بانی در سال ۱۳۶۰ 


هنوز کمتر از یک سال از آغاز جنگ تحمیلی نمی‌گذشت که به جبهه سرپل‌ذهاب رفتم. فرماندهان جبهه میانی [شهیدان]علیرضا حاجی‌بابائی و حبیب مظاهری برای آموزش دیده‌بانی مرا به مقر ارتش جمهوری اسلامی در نزدیکی پادگان ابوذر معرفی کردند و تا ۱۰ روز با نقشه‌خوانی و روش گرفتن گرا از هدف و روش‌های ثبت تیر با خمپاره و توپخانه آشنا شدم و به دیدگاه قله قراویز برگشتم. 

   [شهیدان]محمد منوچهری و علی‌اکبر صفائیان تنها دیده‌بان‌های جبهه بودند و محمد منوچهری استاد علی‌اکبر صفائیان و من در کار دیده‌بانی بود. آن‌چه را که در آموزش یاد گرفته بودم با آن‌چه که محمد منوچهری -مَمّدگِره- به ما می‌آموخت در صحنه عمل تفاوت داشت. چرا که هر چه می‌گفت، عملی نشان می‌داد. 

   مدت دو ماه و نیم روی دیدگاه بودم. دیده‌بان در نگاه نیروهای پیاده مستقر در قله قراویز، حکم یک فرمانده تمام عیار را داشت. و مثل یک فرمانده محور از یک دیده‌بان انتظار بود که مشکل مقابله با دشمن را با آتش حل کند. گاهی به پیشنهاد استاد منوچهری، به دیدگاه دیگری در دشت ذهاب می‌رفتم. دیدگاه روی تپه کوتاهی به نام «کوره موش» قرار داشت. 

   یک روز دم‌دمای ظهر دوربین می‌کشیدم. چشمم به ۲۵ عراقی افتاد که از سنگرهایشان بیرون آمدند و یک گوشه جمع شدند. اولین بار بود که این همه عراقی را یک‌جا می‌دیدم. آن زمان، توپخانه ارتش هم -به غیر از تنها خمپاره‌انداز سپاه- به ما آتش می‌داد. هدف را قبلاً ثبت تیر کرده بودم. کد آن را گفتم و اولین گلوله توپ که فرستاده شد، دقیق وسط اجتماع دشمن فرود آمد و با چشم غیر مسلح دیدم که موج انفجار چند نفرشان را از زمین کند و به اطراف پرتاب کرد.

   به دیدگاه قراویز برگشتم، سرشار از شادی و شعف بودم. وقتی ماجرا را برای استادم، مَمّدگِره تعریف کردم، گفت هر بار که هدفی را زدی، این آیه را بخوان تا مغرور نشوی «و ما رمیت اذ رمیت و لکن‌الله رمی» یعنی: «ای پیامبر، تو نبودی که در جنگ تیر می‌انداختی این خدا بود که تیر می‌زد». این اولین درسی بود که در دیده‌بانی از استادم یاد گرفتم.


شناسنامه خاطره 

راوی: محمدمهدی بادامی، دیده‌بان سپاهی اعزامی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همدان 

مکان و زمان وقوع خاطره: استان کرمانشاه، جهبه عمومی سرپل‌ذهاب، پاییز سال ۱۳۶۰ 

مکان و زمان بیان خاطره: همدان، باغ موزه دفاع مقدس، ۱۳۹۴/۰۳/۲۳


کتاب---------------------

        بچه‌های مَمّدگِره

علمداران قراویز سرداران شهید حاج حسین همدانی، علیرضا حاجی‌بابائی و حبیب‌الله مظاهری 


شهید محمدرضا منوچهری

شهید محمدرضا منوچهری (مَمّدگِره) 


خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری

تنها قبضه خمپاره‌انداز ۱۲۰ میلی‌متری 

از راست: شهید سعید دوروزی، رضا حاجیلو، محمود حمیدزاده،  علی‌اکبر سماوات،  حمید حسام و اصغر افتخاری




 صوت خاطره مشق اوّل بچه‌های مَمّدگِره دیده‌بانی در سال ۱۳۶۰