بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

۲۹ مطلب با موضوع «آب هرگز نمی‌میرد» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

آب هرگز نمی‌میرد _ شروع گزارش با آیه یا حدیث


گزارش شناسایی را به فرمانده تیپ و فرماندهان محور دادیم. حاج حسین همدانی از فرمانده گردان‌ها و واحدها خواسته بود که در ابتدای گزارششان حتماً آیه یا حدیثی بخوانند و به نکته و موضوعات مهم و اصلی اشاره کنند و حاشیه نروند.

   یادم هست که هر کس آیه یا حدیثی خواند. مسئول تدارکات تیپ -محمود علیون- سوره حمد را خواند. او همیشه این سوره را می‌خواند و می‌گفت: «من فقط این سوره را بلدم و اگر به آن عمل کنیم برایمان کافی است.» و راست هم می‌گفت. 

   آن روز نوبت علی چیت‌سازیان مسئول اطلاعات عملیات تیپ شد. او با نیروهایش ۴۵ روز تمام هر شب می‌رفتند و چَم و خَم راه را و موجودی دشمن را خیلی خوب برآورد کرده بودند. علی سوره «والعصر» را خواند و با لهجه همدانی یک جمله گفت: «در این جبهه ما با یک مشت عراقی‌ رقّو [ریقو] طرفیم. آمار مرغ‌ها و خروس‌های داخل سنگرهایشان را هم داریم.»


آب هرگز نمی‌میرد، فصل چهارم (گردان سقاها)، صفحه ۱۷۹


تولد تیپ انصارالحسین علیه‌السلام

شهید زنده میرزامحمد سُلگی و سردار مجاهد شهید حاج حسین همدانی

 

شهید علی چیت‌سازیان

سردار شهید علی چیت‌سازیان

فرمانده ۲۱ ساله واحد اطلاعات عملیات

لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 

  • ۰
  • ۰

حماسه جاده فاو-ام‌القصر 

حماسه جاده فاو-ام‌القصر

از چپ: شهید علی چیت‌سازیان، احمد متین‌خواه، عباسی مجتهدی، شهید ناصر ضیغمی و دریکوند(فیلمبردار)


خط مقدم جاده فاو - ام‌القصر، منطقه عملیاتی والفجر ۸، ۲۶ بهمن تا ۱۵ اسفند سال ۱۳۶۴

📷 امیر روشنایی

  • ۰
  • ۰

لشگر انصارالحسین علیه‌السلام 


با امیدی و بادامی وارد قرارگاه تیپ که شدیم، چهره خسته و خاک خورده فرمانده تیپ کمی باز شد. به جز او و چند بی‌سیمچی، تمام مسئولین تیپ جلو بودند و لحظه به لحظه از حوادث و اتفاقات خط خبری می‌فرستادند. خبرهایی که چندان خوشحال کننده نبود. به غیر از خبر شهادت عبدالعلی تمیمی، خبر شهادت حسن ترک جانشین طرح و عملیات و مجید سموات مسئول آموزش نظامی تیپ هم به او رسیده بود. 

از امیدی پرسید: «حاج میرزا خوب توجیه شده؟» 

امیدی سرش را به علامت تایید تکان داد. 


   سر ظهر بود نماز را در سنگر فرماندهی که زیر آتش توپخانه بود، خواندیم. پیک فرماندهی با موتور منتظرم بود که به خط برویم. حاج مهدی لحظه آخر دوباره تاکید کرد که: «تمام توان لشگر انصار تا حالا پای کار آمده است بجز گردان تو. جنگ به جایی رسیده که اگر مقاومت در جاده ام‌القصر بشکند، عراقی‌ها خودشان را به فاو می‌رسانند و این یعنی دور خوردن تمام نیروهای ما در جاده بصره و البحار. و اگر خط سقوط کند تمام بچه‌ها قتل عام خواهند شد.»

   حاج مهدی با آن اقتدار و صلابت در سخن، لحنی غریبانه داشت. من به حساسیت کار گردان حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] فکر می‌کردم و پاک یادم رفت که او به جای عنوان تیپ انصارالحسین از واژه لشگر انصارالحسین استفاد‌‌ه کرد‌‌ه است. هیچکس خبر نداشت که به دلیل مقاومت جانانه بچه‌ها سازمان تیپ به لشگر ارتقاء یافته است. لشگری که از تمام ظرفیتش فقط گردان ما باقی مانده بود و این گردان باید نه جاده فاو _ ام‌القصر که تنهایی تنگه احد را حفظ می‌کرد.


حاج میرزا محمد سُلگی 

کتاب خاطرات "آب هرگز نمی‌میرد"، صفحات ۳۹۲ _ ۳۹۴


لشگر انصارالحسین علیه‌السلام

تک‌تیرانداز گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل علیه‌السلام 

عراق، جاده فاو - ام‌القصر، اسفند ماه ۱۳۶۴

📷 امیر روشنایی

  • ۰
  • ۰

تولد تیپ مستقل ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام


اسفند سال ۱۳۶۱ بود که تیپ مستقل ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام استان همدان در پادگان الله‌اکبر متولد شد. برای نام‌گذاری و انتخاب نام تیپ، فرماندهان به اجماع رسیده بودند که نام با مسمای انصارالحسین علیه‌السلام را انتخاب کنند به این امید که یاران و همراهان امام حسین علیه‌السلام در کربلای جبهه‌ها باشیم.

‌ 

شهید زنده حاج میرزا محمد سُلگی 

کتاب خاطرات "آب هرگز نمی‌میرد"، صفحه ۱۲۳ 

_________________________________________


«از فتح خرمشهر و عملیات بیت‌المقدس برگشته بودم که حکم فرماندهی تیپ متشکل از نیروهای مردمی استان همدان از سوی حاج داود کریمی به نام من زده شد. این تیپ به پاس‌داشت شهید محراب آیت‌الله مدنی، تیپ شهید مدنی نامگذاری شده بود. هسته اولیه فرماندهان را که انتخاب کردم با وجود احترام به نام و حرمت شهید بزرگوار آیت‌الله مدنی، همه بر این نکته اتفاق نظر داشتند که باید تیپ به انصارالحسین علیه‌السلام تغییر نام یابد و با وجود مخالفت فرماندهی منطقه غرب، تیپ از عنوان شهید مدنی به انصارالحسین علیه‌السلام تغییر نام یافت و نوبت به نامگذاری گردان‌ها رسید. برای این کار از شهرستانها پیشنهاد خواستم چون بر این باور بودم که این گردان‌ها از دل مردم جوشیده‌اند و باید توسط خودشان نامگذاری شوند. در کنار این کار، از حضرت آیت‌الله فاضلیان نیز در سفر به ملایر کسب نظر کردم که ایشان فرمودند نام صحابی حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام برای گردان‌ها بسیار با معناست. پس از مشورت‌ها برای نامگذاری‌ها دلایل شخصی برای خودم داشتم مثل اینکه گردان حضرت علی‌اکبر برای شهرستان همدان مناسب است چون فرمانده این گردان شهید سید حسین سموات جوانی خوش سیما و نورانی و مخلص بود که تمامی ۴۵۰ نفر نیرویش شیفته او بودند. برای گردان شهرستان نهاوند نیز نام علمدار کربلا حضرت اباالفضل علیه‌السلام را برازنده دیدم، چرا که مردم این خطه از عمق وجود به آقا اباالفضل علیه‌السلام ارادت داشتند.»


مصاحبه شهید مدافع حرم سردار حاج حسین همدانی،  همدان ۱۳۹۳/۰۴/۰۸


تولد تیپ انصارالحسین علیه‌السلام

شهید زنده سردار حاج میرزامحمد سلگی و مجاهد شهید حاج حسین همدانی 

  • ۰
  • ۰

آب هرگز نمی‌میرد _حدیث نفس


«آب هرگز نمی‌میرد» آنچنان‌که اشاره شد، روایت خاطرات فرمانده‌ی گردان حضرت اباالفضل علیه‌السلام لشگر انصارالحسین علیه‌السلام استان همدان، یعنی سردار جانباز میرزامحمد سُلگی است. سرداری که نویسنده‌ی کتاب، «حمید حسام»، در بیان خصوصیات فردی او نوشته است: «سردار میرزامحمد سلگی فرمانده‌ی شهیدانی است که خون قلبشان را نثار حسین علیه‌السلام کرده‌اند. او از تبار انصارالحسین علیه‌السلام است و حاضر نیست سرمایه‌ی گمنامی را در این دنیا با هیچ قیمت معاوضه کند. مشکل کار اینجاست که او بیان خاطرات خود را نوعی «حدیث نفس» می‌داند و از نظر او باید همچنان مهر سکوت بر لب زد و گمنام ماند و این معامله یعنی عملکرد خود در ۸ سال دفاع مقدس را برای فردای خود و قیامت «یوم تبلی السرائر» گذاشت.


   کتاب آب هرگز نمی‌میرد اگر چه در زمره‌ی کتاب‌های خاطره‌نگاری می‌گنجد اما از اسلوبی تازه و نو بهره برده است. بدین ترتیب که گرچه محوریت کتاب، بازگویی خاطرات میرزامحمد سلگی است. اما برای جامعیت روایت و تواتر و تکمیل خاطرات وی، از روایت و خاطرات تعدادی از رزمندگان و فرماندهان لشگر همدان نیز بهره برده است. خصوصیت دیگر کتاب، بیان صریح و شفاف و بدون اغراق راوی و نویسنده از وقایع جنگ است. به‌طوری‌که خواننده تصور می‌کند در گرماگرم وقایع و رخدادهای جنگ قرار دارد.

آب هرگز نمی‌میرد _ حدیث نفس

جانبازان عزیز حمید حسام و حاج میرزا محمد سلگی 

  • ۰
  • ۰

محمدگره 


نزدیک ۴۵ روز بود که در جبهه سرپل‌ذهاب بودیم. که سقف سنگرمان زیر انفجار مهیب گلوله سنگین توپ پایین آمد. گرد و خاک و بوی باروت و صدای ناله در هم آمیخت. انگار زنده به گور شده بودم. سنگ و گونی‌های روی سقف سنگر مثل سنگ قبر روی سر و سینه‌ام افتاده بود. پشت گوشم می‌سوخت. سه نفر بودیم که در آن سنگر زیر آوار مانده بودیم. من، غلامحسین احمدی و عباد ظفری.

   

   غلامحسین احمدی خِر خِر می‌کرد. لحظاتی بعد گونی و سنگ‌ها و آهن روی سرمان را برداشتند. حالا احمدی به سختی نفس می‌کشید اما راه نفسش باز شد. او از ناحیه بینی ترکش خورده بود. عباد ظفری سالم بود چشمش که به قیافه خاک خورده من افتاد، داد زد: «میرزا، مُخش زده بیرون.»

   

   خودم هم متعجب شدم. او سفیدی سرم را که ترکش شکافته بود می‌دید، اما خیلی عمقی نبود. پشت گوشم همچنان می‌سوخت و خون روی گردن و لباسم می‌ریخت.

   

   دیده‌بان که محمدگره صدایش می‌کردند هم مثل من متعجب شد و سر عباد داد کشید که: «قیل و قال راه نینداز، یک زخم سادهس.»

محمدگره _ آب هرگز نمی‌میرد  

آب هرگز نمی‌میرد، صفحات ۹۷ و ۹۸ 

  • ۰
  • ۰

آب هرگز نمی‌میرد 


گردان حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] با ظرفیت ۴۰۰ نفر نیرو دوباره در پاییز سال ۶۵ در پادگان شهید مدنی دزفول شکل گرفت. من و بقیه کادر گردان در محوطه پادگان برای استقبال اتوبوس‌های اعزامی از نهاوند منتظر بودیم که باران تند و شلاقی شروع به باریدن کرد. ستون اتوبوس‌های پر از بسیجی مثل فوج ملائک رسیدند و آخرین اتوبوس جلوی چادرهای گردان ایستاد. داخل اتوبوس رفتم، شیشه‌های اتوبوس از بخار نَفَسِ بسیجی‌ها عرق کرده بود، فرصت خیر مقدم نبود بسیجی‌ها صلوات فرستادند و ساک‌هایشان را برداشتند و پیاده شدند، آخرین نفر با انگشت روی شیشه بخار کرده نوشت: «آب هرگز نمی‌میرد»


کتاب "آب هرگز نمی‌میرد"، صفحه ۴۹۷


خاطرات سردار جانباز حاج میرزا محمد سُلگی

فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل علیه‌السلام لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 


آب هرگز نمی‌میرد


  • ۰
  • ۰

یادداشت حاج میرزا محمد سُلگی

فرمانده گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل علیه‌السلام لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام 

در آغاز کتاب " آب هرگز نمی‌میرد "


بسم رب العباس 


رسول خدا[صلّی‌الله‌علیه‌واله‌وسلّم] در حدیثی فرمود: «ای مردم آگاه باشید که گاهی از جانب پروردگارتان رایحه‌ای به سمت شما می‌وزد پس هشیار باشید و خود را در معرض آن نسیم قرار دهید». 

باطن کربلا، حقیقت آن نسیم بود که هر رزمنده را به اندازه معرفت و سعه وجودی‌اش می‌نواخت.

از روزی که در ۶ سالگی روضه مشک و سقا را از پدرم شنیدم تا زمانی که دستم به داس و خوشه‌های گندم گره خورد، ردّ این بوی خوش را گرفتم تا به زیر عَلم عباس[علیه‌السلام] رسیدم.

اتفاقی نبود. در دفتر تقدیر الهی همه چیز حساب و کتاب داشت که با شروع جنگ تحمیلی و تاسیس یگان رزمی استان همدان - انصارالحسین [علیه‌السلام] - به نوکری گردان حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] منصوب شدم و تشنه آب، آب حیاتی که هنوز از مشک اباالفضل [علیه‌السلام] می‌ریخت و به تاریخ آبرو می‌داد.

سالهای دفاع مقدس، ایام پر فراز [و] نشیبی بود که بوی تند باروت و طعم تلخ گازهای شیمیایی، ذائقه‌ام را عوض نکرد و عطرِ علمدارِ علقَمه را از کامم نستاند.

از سرپل ذهاب و مهران و پیرانشهر تا میمک و فاو و شلمچه، ماووت، همه جا دستان بریده حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] دستگیرمان می‌شد و راه را نشان‌مان می‌داد.

راهی که همرزمان شهیدم حاج محسن امیدی، حاج حسین کیانی، مطلب قیصری، محمدحسن ابروزن، محجوب، مولوی، ظفری، وحید سهرابی و همه فرماندهان شهید گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] با «پای توفیق» دویدند و به مقصد رسیدند و من جا ماندم.

ماندیم تا شاید راوی مظلومیت‌ها، شهامت‌ها، شجاعت‌ها، شهادت‌ها و تشنگی‌های آنان باشیم و خدا می‌داند که اگر رهبر جانباز انقلاب اسلامی، بیان خاطرات را برای جاماندگان، در حکم تکمیل امر جهادشات نمی‌دانست، تن به این تکلیف نمی‌دادم.

این اثر مرهون مصاحبه دو ساله برادران جانبازم حمید حسام و جمشید طالبی و بازخوانی و یادآوری همرزمانم در گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل [علیه‌السلام] و همراهی و سروری فرمانده لشگر ۳۲ انصارالحسین [علیه‌السلام] سرداران حاج حسین همدانی، حاج مهدی کیانی، حاج علی شادمانی و حاج حمید سالکی است.

این حقیر به حکم آیه کریمه «إِنَّ اللَّهَ یَأمُرُکُم أَن تُؤَدُّوا الأَماناتِ إِلىٰ أَهلِها» امانت درون سینه ام را صادقانه بیات کردم و گواهی می‌دهم که برادرم حمید حسام آن را با حفظ امانت و به دور از تحریف، با نثری روان و خواندنی به آیندگان سپرد.


ما تشنه یک جرعه سخاوت هستیم

مشک تو هنوز آب دارد عباس


میرزا محمد سُلگی

۲۱ رمضان ۱۴۳۵

 ۱۳۹۳/۴/۲۸

 حاج میرزا محمد سلگی

شهید زنده حاج میرزا محمد سلگی 

  • ۰
  • ۰


آب هرگز نمی‌میرد 


تقریظ حضرت امام خامنه‌ای مدظله‌العالی برای کتاب "آب هرگز نمی‌میرد"


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

 

«سلام بر یاران حسین علیه‌السّلام و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر با ایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه‌هایی چون سُلگی و خوش‌لفظ را به ما شناساند. ساعت‌های خوش و با صفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:

 

درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم

لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم


هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران

که ره چون می‌توانم یافتن سوی درون من هم ...

 

در میان کتاب‌های خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین‌ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده‌اند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی‌مقام علی چیت‌سازیان نیز دارای همین برجستگی‌ها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.»

 

آب هرگز نمی‌میرد