عهدنامه _ دیدهبانی در سال ۱۳۶۶
دم غروب بود که عباس نوریان -مسئول ما دیدهبانها- سرزده آمد. آرام و قرار نداشت دنبال بهانهای بود که حرفی را بزند. تا وقت نماز مغرب شد، جلو ایستاد و ما دوازده دیدهبان به او اقتدا کردیم. عباسآقا نماز را با گریه و حال خوشی خواند و بیشتر بچهها مثل او نماز را با گریه خواندند. بعد از نماز برخواست و گفت: «در مسیر که میآمدم گردانهای پیاده را دیدم که پشت تویوتا و داخل کامیونها برای عملیات به خط میرفتند. آنجا بوی خوشی میآمد. این بو را توی چادر شما هم استشمام میکنم خوش به حال آن کسانی که فردا شب...»
آن شب سخنان آقای نوریان به سمت روضه رفت. و فردا شب وقتی در قالب تیمهای دیدهبانی دو نفره سازماندهی میشدیم، هر کسی در آرزوی شهادت بود. خوننامه نوشتیم، تا اگر کسی توفیق شهادت یافت دیگری را شفاعت کند. و عجیب این که وقتی آقای نوریان به قرآن تفأل زد تا آیهای را انتخاب کند و بالای شفاعتنامه بنویسد، این آیه آمد: «لا یملِکُونَ الشفاعَةَ إلّا مَنِ اتَخَذَ عِندَ الرَحمنِ عَهداً» (سوره مریم/آیه ۸۷)
«از شفاعت ما برخوردار نمیشود جز آنکس که در پیمان ما با خداوند رحمان، عهد و پیمان داشته باشد.»
سه روز بعد چهار نفر از بچههایی که شفاعتنامه را امضا کردند به شهادت رسیدند.
شهیدان: حمید قمری، حسین کشانی، علی اسماعیلی و علیرضا نادری.
شناسنامه خاطره
راوی: مرتضی سعیدی، دیدهبان بسیجی گردان ادوات لشگر ۳۲ انصارالحسین علیهالسلام
مکان و زمان وقوع خاطره: منطقه عملیاتی ماووت، موقعیت شهید شکریپور، ۱۳۶۶
مکان و زمان بیان خاطره: همدان، ستاد کنگره شهدا، ۱۳۹۳/۰۴/۰۹
کتاب--------------------
بچههای مَمّدگِره
شفاعتنامه رزمندگان واحد دیدهبانی گردان ادوات لشگر ۳۲ انصارالحسین علیهالسلام
قبل از عملیات بیتالمقدس ۲
- ۹۷/۰۲/۱۴