بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم بچه‌های همدان؛ بچه‌های صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بی‌ادعا؛ یاران حسین علیه‌السلام؛ یاوران دین خدا ..

بچه‌های مَمّدگِره
  • ۰
  • ۰

دیده‌بانی در سال ۱۳۶۴


ماجرای جیپ‌های فرماندهی

 

محمدظاهر عباسی فرماندهی شیک‌پوش و شجاع بود. همیشه لباس سبز اتوکشیده می‌پوشید و نمی‌گذاشت گرد و خاک جبهه روی لباسش بنشیند. در عین حال سر نترسی داشت. دیده‌بان‌ها را که در خط می‌گذاشت، مدام به آنها سرکشی می‌کرد و دنبال رتق و فتق امورشان بود. جایی مثل جاده فاو - ام‌القصر که نیروها را به دلیل آتش سنگین دشمن با نفربر -پی ام پی- جابه‌جا می‌کردند او با جیپ رو باز جلو می‌آمد. اتفاقاً روز اوّلی که رسید جیپ را عقب خاکریز گذاشت و عصر که می‌خواست بر گردد جیپ از آتش دشمن مچاله شد و...

 

عجیب این‌که این اتفاق تا سه روز تکرار شد او هر روز با یک جیپ آمد و با هیچ‌کدام برنگشت. 

 

دیده‌بان‌ها و همه نیروهای گردان ادوات لشگر وقتی این اندازه شجاعت و خونسردی را از فرمانده‌شان می‌دیدند، انرژی می‌گرفتند.

 

شناسنامه خاطره

راوی: مهدی مرادیان، دیده‌بان توپخانه گردان لشگر ۳۲ انصارالحسین علیه‌السلام

مکان و زمان وقوع خاطره: استان بصره عراق، جاده فاو - ام‌القصر، عملیات والفجر ۸، بهمن ۱۳۶۴

مکان و زمان بیان خاطره: همدان، ستاد کنگره شهدا، ۱۳۹۴/۰۴/۰۱

 

کتاب-------------------------

       بچه‌های مَمّدگِره، صفحه ۲۰۲


مهدی مرادیان

از راست برادران؛ حمید حسام، مهدی مرادیان و محمود رجبی


  • ۹۶/۱۱/۲۵

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی